آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

مناجات شعبانیه (۳)

خدایا من بنده اى هستم که مى خواهم از آلودگى آنچه بدان با تو روبرو شدم از بى حیایى خودم در پیش روى تو خود را پاک سازم و از تو گذشت مى خواهم زیرا گذشت وصف شناساى کرم تو است.

 خدایا من آن نیرویى که بتوانم بوسیله آن خود را از نافرمانیت منتقل سازم ندارم مگر در آن وقت که تو براى دوستیت بیدارم کنى و آن طور که خواهى باشم پس تو را سپاس گویم که مرا در کرم خویش داخل کردى و دلم را از چرکیهاى بى خبرى و غفلت از خویش پاکیزه ساختى.


 خدایا به من بنگر نگریستن کسى که او را خوانده اى و او پاسخت داده و به یارى خویش به کارش واداشته اى و فرمانبریت کرده اى نزدیکى که دور نگردى از آن کس که بدو مغرور گشته و اى بخشنده اى که بخل نورزد از آنکس که امید نیکیش دارد.


 خدایا دلى به من بده که اشتیاقش به تو موجب نزدیکیش به تو گردد و زبانى که صدق گفتارش  بسوى تو بالا آید و نظر حقیقت بینى که همان حقیقتش او را به تو نزدیک گرداند خدایا کسى که بوسیله تو شناخته شد گمنام نیست و کسى که به تو پناهنده شد خوار نیست و کسى که تو بسویش رو کنى بنده دیگرى نخواهد بود.


 خدایا براستى هرکس به تو راه جوید راهش روشن است و هر که به تو پناه جوید پناه دارد و من اى خدا به تو پناه آورده ام پس گمانى را که به رحمتت دارم نومید مکن و از مهر خویش منعم مکن خدایا جاى مرا در میان دوستدارانت جاى آن دسته از ایشان قرار ده که امید افزایش دوستیت را دارند.

 خدایا در دلم انداز شیدایى و شیفتگى ذکر خود را پیاپى و همتم را در نشاط فیروز شدن اسمائت و محل قدست قرار ده خدایا به حق خودت بر خودت سوگند که مرا به محل فرمانبرداریت و جایگاه شایسته اى از مقام خوشنودیت برسانى زیرا که من قادر بر دفع چیزى از خود نیستم و مالک سودى هم برایش نیستم.


 خدایا من بنده ناتوان گنهکار تو و مملوک زارى و توبه کننده به درگاهت هستم پس مرا در زمره کسانى که روى از آنها گرداندى و غفلتشان مانع از گذشت تو گشته قرارم مده.

 خدایا بریدن کاملى از خلق بسوى خود به من عنایت کن و دیده هاى دلمان را به نور توجهشان به سوى خود روشن گردان تا دیده هاى دل پرده هاى نور را پاره کند و به مخزن اصلى بزرگى و عظمت برسد و ارواح ما آویخته به عزت مقدست گردد.


 خدایا قرارم ده از کسانى که او را خواندى و پاسخت داد و در معرض توجه قرارش دادى و او در برابر جلال تو مدهوش گشت و از این رو در پنهانى با او به راز گویى پرداختى ولى او آشکارا برایت کار کرد خدایا به خوش بینى من ناامیدى را مسلط مکن و امیدم را که به کرم نیکویت دارم قطع مکن.

 خدایا اگر خطاهایم مرا از نظرت انداخته پس بدان اعتماد خوبى که به تو دارم از من درگذر خدایا اگر گناهانم بواسطه بزرگواریهاى لطفت مرا بى مقدار ساخته ولى در عوض یقین به بزرگ توجه تو مرا هشیار کرد.


 خدایا اگر بى خبرى از آماده شدن براى دیدارت مرا به خواب فرو برده ولى در عوض معرفت به بزرگ نعمتهایت مرا بیدار کرده خدایا اگر بزرگ کیفرت مرا به دوزخ مى خواند ولى در مقابل پاداش فراوانت مرا به بهشت دعوت مى کند.

 خدایا پس از تو خواهم و بسوى تو زارى کنم و بگرایم و از تو خواهم که درود فرستى بر محمد و آل محمد و مرا از کسانى قرارم دهى که پیوسته به یاد تواند و پیمانت را نمى شکنند و از شکر تو غافل نشوند و دستور تو را سبک نشمارند.


 خدایا برسان مرا به نور درخشان عزتت تا عارف به ذاتت باشم و از غیر تو روگردان باشم و از تو ترسان و نگران باشم اى صاحب جلالت و بزرگوارى و درود خدا بر محمد پیامبرش و بر آل پاکش باد و سلام بسیار بر ایشان باد.

الهی

خدایا! سینه ام را بگشای که دردهای تمام عالم را در آن جای دهم.

حتی درد محکوم شدن به گناه ناکرده ام را!!

الهی! آنچه ما خود را کِشتیم به بَر میار و آنچه تو ما را کِشتی آفتِ ما از آن بازدار، من چه دانستم که مزدور اوست که بهشتِ باقیِ او را حظ است و عارف اوست که در آرزوی یک لحظه است، من چه دانستم که مزدور در آرزوی حور و قصور است و عارف در بحر عیان غرقه ی نور است.

الهی! ما را بر این درگاه همه نیاز روزی بود که: قطره ای از آن شراب بر دل ما ریزی. تا کِی ما را بر آب  و آتش بر هم آمیزی؟ ای بخت ما از دوست رستخیزی.

الهی! از نزدیک نشانت می دهند و برتر از آنی، وز دورت می پندارند و نزدیکتر از جانی، موجودنفس های جوانمردانی، حاضرِ دلهای ذاکرانی

یا مهدی

                       

                         

شمع تولد

          آرزوی من این است که امسال شمع تولدت را به نیت  


                   خاموش شدن« شمع انتظار »روشن  کنم    

 

                                        اللهم عجل لولیک الفرج