آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

یا من یعطی الکثیر بالقلیل

یک روز که جذابیت چهره اش دل از من ربود به او گفتم راستش را بگو چه شده

گفت: هیچ

گفتم: از هیچ که کسی اینجوری نمی شود

گفت: اگر طرفت کریم باشد بی هیچ همه چیز می شود.

گفتم بگو و گفت:

مگسی بودم غرق گناه، گناه همه اطرافم را گرفته بود و من دست و پا می زدم ولی محبوبی عصائی پیش آورد و من گرفتم و چنان بلندم کرد که خودم هم باورم نشد.دوستان بد را از من جدا کرد و در محفل خوبان جایم داد. عادات بد را از من گرفت و حسن عمل عطا فرمود.

گفتم: این همه به چند؟

گفت: به فقر.

گفتم: یعنی چه؟

گفت: وقتی به درگاه کریم دست دراز می کنی ، دستت باید خالی باشد.دست تهی، بی ادعا، و عالم به فقر خویش، آنگاه او چنان تو را از کرم سرشار می کند که غرق رحمت او می شوی آنچنان به کرده کوچک پاداش کثیر می دهد که تا آخر عمر خجالت زده می شوی. با نجات مگسی از آب، از آتش نجاتت می دهد.

گفتم : راستش را بگو حالا چه شده؟

گفت:

در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

و حالا می فهمم(( یا من یعطی الکثیر بالقلیل)) یعنی چه

قدر

       

                 

شب قدر و حضور حضرت ولی عصر (عج)

شب

توجه به مسائل نزول روح وملائکه در شب قدر در«کلّ امر»به شما کمک می کند که فکرتان برای بحث در موضوعحضور دائمی حضرت ولی عصر(عج) آماده شود و از زاویه دیگری به موقعیت وجود انسان کامل توجه بفرمایید ؛ خداوند در سوره قدر می فرماید: «تَنَزَّلُ المَلائِکَهُ وَ الروح فیها بِاِذنِ رَبِّهِم مِن کُلِّ اَمرٍ» یعنی، در شب قدر ملائکه وروح به اذن پروردگارشان در هر امری نازل می شوند. حتماً خودتان مستحضریدکه اوّلاً ، ملائکه و روح بر قلب انسان نازل می شود ، ثانیاً ، وقتی در «هر امری» نازل می شوند ، یعنی همه حقایق را نازل می کنند ولذا بایدقلبی باشد که ظرفیت پذیرش همه حقایق را داشته باشد ، و مسلم آن قلب، قلب انسان کامل است  .در همین رابطه از رسول خدا(ص)داریم که ایشان از اصحاب پرسیدند: آیا بعد از من هم شب قدری هست؟ عرض کردند: بله یا رسول الله ، سوال فرمودند: ملائکه و روح در آن شب بر چه  کسی نازل می شوند؟ گفتند: خدا ورسولش آگاه ترند. رسول الله (ص) ،اشاره به حضرت علی (ع) کردند . حالا مگر بعد از امیر المومنین (ع) شب قدر ادامه ندارد؟ پس باید همواره انسان کاملی باشد که قلب او ظرف پذیرش همه حقایقی که ملائکه و روح نازل می کنند باشد و بقیه مردم از پرتو قلب مبارک او از آنچه ملائکه و روح نازل می کنند باشد و بقیه مردم از پرتو قلب مبارک او ازآنچه ملائکه و روح نازل می کنند بر خوردار شوند. همین که در هر سال شب قدر داریم ، پس باید تا قیام قیامت یک امام زمان داشته باشیم . شاهد این موضوع را در سوره بقره داریم که خدا می فرماید: «انّی جاعِلُ فی الارضِ خَلیفَه»من در زمین همواره خلیفه ای قرار می دهم .پس هیچ وقت زمین بدون خلیفه خدا نیست و خلیفه خدا یعنی کسی که اولاً ؛ ظرفیت پذیرش همه اسماء الهی را داشته باشد ، ثانیاً ؛مظهر آن حقایق باشد ، حال چه بگوییم آن« حقایق » اسمایی است که خداوند به آدم تعلیم فرمود و قرآن در رابطه با آن می فرماید: «...وَ عَلّمَ آدَمَ الاَسماءَ کُلَّها»و چه بگوییم آن«حقایق »که ملائکه وروح  در همه  امور در شب قدر بر قلب حضرت نازل می کنند ، حقیقت قرآن است ، ولذا حضرت دارای قلبی است که می تواند قرآن را بپذیرد ، پس جهان همواره باید یک انسان کامل با این خصوصیات داشته باشد.

«جایگاه و معنی واسطه ی فیض - استاد طاهرزاده»

یک‌شبه ره صدساله رفتن

«شب قدر یعنی شبی که «خیرٌ مِنْ اَلفِ شهر» از هزار ماه برتر است، ولی «وَ ما اَدْراکَ مَا لَیلَةُ الْقدر» چه می‌توانی درک کنی از شب قدر؟ اگر فهمیدن آن مشکل است، پیداکردن آن مشکل‌تر است، منتها اگر کسی با «مفهوم» انس گرفت، درک این معانی برای او مشکل است... عقل نمی ‌تواند بفهمد یک‌شبه می‌شود ره صدساله رفت. عقل با مفهوم و برهان و استدلال کار دارد. از عمیق‌‌ترین برهان تا سطحی‌ترین دلیل، همه را عقل می‌تواند درک کند. اما پرکشیدن، دیدن، همین‌جا که نشسته است بهشت را ببیند، همین‌جا که نشسته است جهنم را ببیند، ناله جهنمی‌ها را بشنود، این نه کار دست و پا و چشم و گوش است، نه کار عقل، این کار دل است. این کار در درون انسان‌ها تعبیه شده است. هیچ‌کس با «دانایی» به جایی نرسید تا علی‌بن‌ابی‌طالب در باره آنها بفرمایند؛ «فَهُمْ وَالْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَاها فَهُمْ فیها مُنَعِّمُون»؛تا آنها همین حالا که در دنیا نشسته‌اند، دارند بهشت را می‌بینند و از نعمت‌های آن بهره‌مند می‌شوند. هرکس به این مقام رسید از «دارایی» که رسید، نه از «دانایی». یعنی با مفهوم نمی‌شود بهشت را دید، با دل می‌شود بهشت را دید. در دیار دل، این معارف فراوان است. و لیلة‌القدر برای آن است که انسان، این دلی را که خوابیده است بیدار کند، این بندها را از دست و پایِ دل بردارد، این مرغ باغ ملکوت را آزاد کند، یک‌شبه ره صدساله را طی کند. ما با بار گناه و با بار خیال و وَهم توان پَرش نداریم، باید شستشو کنیم. آنچه به عنوان توبه، به عنوان نیایش در این شب‌ها مطرح است برای شستشو و رُفت و روب و گردگیری است، منتها شستشوی ملکوتی- نه این‌که خاک‌ها را از این‌جا پاک کنیم و در جای دیگر قرار دهیم - شستشو، اما با کیمیاگری و محو و اثبات که کار ملکوتی ذات اقدس إله است و لیلة‌‌القدر هم شب کیمیاگری و شب محو و اثبات است. ما اگر می‌خواهیم گناهانمان را با توبه شستشو کنیم، مثل جاروکردن نیست که این آلودگی را از خود منتقل کنیم به جای دیگر، ما تبدیل می‌کنیم، به محو و اثبات. این‌که ذات اقدس إله سَیئات را به حسنات تبدیل می‌کند، کیمیاگری است.

(استاد طاهرزاده)

امام منتظر

بنام آفریننده زیبایی ها

از کوچکی یاد گرفته بودم گه هر وقت نام امام زمان میاد مثل وقتی که معلم مدرسه مان میاد توی کلاس به خودم بر پا بدم

حتی بعضی وقت ها توی تنهایی خودم و زمانی که به اون فکر می کردم....

....بعضی وقت ها توی تنهایی هم خودم رو ملزم به بر پا کردن میدونستم !

همیشه توی دلم از اون می ترسیدم ! ترسی مملو از احترام !

اون کیه که همه به نامش بلند می شند ؟

راستش همیشه هم برام سوال بزرگی بود ...

اون کیه که اینقدر عزیز هست ....

براش بزرگترین جشن تولد رو میگیریم ، با آوردن اسمش توی زنگ دینی و هر جای رسمی و غیر رسمی بر پا می دیم ، صلوات می فرستیم و ....

بعدها که جسورتر شدم یک روز از معلم دینی پرسیدم :

- امام زمان کیه

-گفت امام منتظر!

- گفتم منتظر چی ؟

- گفت منتظر ظهور !

- گفتم که بیاد چی کار کنه ؟

- گفت تا بیاد جهان رو از ظلم و نابرابری نجات بده !

.....با نارضایتی خودم رو به کناری می کشاندم و می گفتم این چه جور امام منتظری هست ! خدا سال منتظره تا دنیا غرق کثافت بشه بعد بیاد اون رو درست کنه....

خوب همین امروز بیا و کار رو برای خودت سخت تر نکن ....

تا دست روزگار من رو با یک نوشته آشنا کرد...


.....انتظار مذهب اعتراض 

                          فلسفه امام منتظر و فلسفه منتظران صالح !(شریعتی)

اللهم ...

                     

 

 

 

 

برخیز....

افتادن به درگاه خدا تنها را برخاستن است