آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

شب یلدا

 

 

  شب یلدا را به نور قرنها قِدمت جاری نگه داریم .

 

تپشهای قلبم را به باور خاطره هایم پیوند می زنم ، و سرزمینی را که همزاد با خاک است و کهن تر از تاریخ ، برای نوباوگان خاک و تازه به دوران رسیدگان تاریخ زمزمه می کنم . زمزمه می کنم که : من از نسل شب شکنان روزگارم ، من از نسل نورآفرینان پاک ، از سلاله پاک آریائیان بردبارم ، منم میراث هزار ساله زمین ، از دل شبهای یلدا ، جشن مهر و روشنایی به ما ارمغان میرسد .

« ماه دلداده مهر است و این هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه شب است و مهر روزها بر می آید . ماه بر آن است که سحرگاه  راه بر مهر ببندد و با او در آمیزد ، اما همیشه در خواب می ماند و روز فرا می رسد که ماه را در آن راهی نیست . سرانجام ماه تدبیری می اندیشد و ستاره ای را اجیر می کند، ستاره ای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی ستاره ، ماه را بیدار می کند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او می دهد . ماه به استقبال مهر می رود و راز دل می گوید و دلبری می کند و مهر را از رفتن باز می دارد . در چنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش می کنند و عاشقی پیشه می کنند و مهر ، دیر بر می آید و این شب ، «یلدا» نام می گیرد . از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر می رسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست. »

 آیین شب یلدا یا شب چله ، خوردن آجیل مخصوص ، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت ، تندرستی ، فراوانی و شادکامی هستند . در این شب هم مثل جشن تیرگان ، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است . حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن ، آینده گویی می کنند .

اما همه این ها ترفندهایی است تا خانواده ها گِرد یکدیگر جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی و صفا سحر کنند .

 

 

اسماعیل تو کیست ؟

 

      اسماعیل تو کیست ؟

 

عید قربان عید پاک ترین عیدها است عید سر سپردگی و بندگی است .

عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است .

عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است که به قرب الهی رسیده اند .

عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است .

 

 اکنون در منایی ، ابراهیمی ، و اسماعیلت را به قربانگاه آورده ای .

 اسماعیل تو کیست ؟چیست ؟مقامت ؟آبرویت ؟موقعیتت ؟شغلت ؟پولت ؟خانه ات ؟املاکت ؟ ... ؟ این را تو خود می دانی، تو خود آن را ، او را هر چه هست و هر که هست باید به منا آوری و برای قربانی کردن انتخاب کنی . من فقط می توانم نشانی هایش را به تو بدهم : آنچه تو را ، در راه ایمان ضعیف می کند . آنچه تو را ، در "رفتن" به "ماندن" می خواند . آنچه تو را ، در راه "مسئولیت" به تردید می افکند . آنچه تو را ، به خود بسته است و نگه داشته است . آنچه دلبستگی اش نمی گذارد تا " پیام" را بشنوی و حقیقت را اعتراف کنی . آنچه تو را به " فرار" می خواند . آنچه تو را به توجیه و تأویل های مصلحت جویانه می کشاند . و عشق به او ، کور و کرت می کند . تو  ابراهیمی و "ضعف اسماعیلی ات "  ، تو را بازیچه ابلیس می سازد . تو در قله بلند شرفی و سراپا فخر و فضیلت ، در زندگی ات تنها یک چیز هست که برای بدست آوردنش ، از بلندی فرود می آیی و برای از دست ندادنش ، همه دستاوردهای ابراهیم وارت را از دست می دهی . او اسماعیل توست .

 اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد ، یا یک شیء ، یا یک حالت ، یک وضع ، و حتی، یک " نقطه ضعف" !

 

 

 

حاجی

-         حاجی ، حضورش در کعبه نمایانگر حضوری در عرش زمین و فرش آسمان است .

-         حاجی ، کهرُبای جانش ، از خاک جدا گشته و به افلاک پیوسته است .

-         حاجی ، یوسف عشقی گشته که ، کعبه را ، کنعان خود پیدا کرده است .

-         حاجی ، زائر دیار یار گشته و حریمی را جز حرم دوست منزل قرار نمی دهد .

-         حاجی ، مکه و مدینه را ، هر شبستان حریم یار را ، سرگذشت ، درس و عبرتی می داند برای همة تاریخ .

-         حاجی ، منا را قربانگاه منیّتها می داند .

-         حاجی ، عرفات را صحنة مناجات عاشقانة حسین « علیه السلام » قبل از طواف آخر ابی عبدا... « علیه السلام »  در کربلا می بیند .

-         حاجی ، پای از روزمرّگیها بیرون نهاده و دلش را با چشیدن آب یقین از چشمة حیات به پروازی زیبا سوق داده .

-         حاجی ، در عرفات دانسته است که حسین « علیه السلام »  از خانه به صاحب خانه درآمده است . و او نیز در تلاش  رسیدن به اوست . 

-      حاجی ، به دنبال کامل ترین حج می گردد . برای حاجی زائر خانه بودن قانع کننده نیست . او به دنبال این است که خدا به زیارتش آید و بر او سلام کند .

-         حاجی ، بی امام راه رفتن را ، جنگیدن ، نشستن ، برخاستن ، نماز و حج کردن و حتی تنفس کشیدن را بی اثر می داند .

-      برای همین است که حاجی در تمامی مدت حج درود ابراهیم و سلام اسماعیل را بر حسین « علیه السلام آنچنان عاشقانه می بیند که گویی حج او بی حسین « علیه السلام »  معنایی ندارد و تو می دانی که جز این نیست . 

-         حضور حاجی در میقات ربّ و شرکت در ضیافت ا... مبارک است .

-      پس این حج عظیم بر روحی با عظمت جلوه نمایی می کند و حاجی از آن دسته کسانی است که عظمت روحش منجر به نامیدن او  بدین نام گشته .

-         حاجی از آن دسته ایست که ، جلوه گاه عشق و عرفان را در کعبه به نظاره ایستاده ، بر شیاطین پیروز گشته و محبوب خدا شده .

-         حاجی پاسخگویی است ،  به دعوتنامة عام چند هزار سالة ابراهیم خلیل « علیه السلام »  در تمامی لحظات  .

-         این عید مبارک .

-         جشن رهیدگی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین بر همة ابراهیمیان مبارک باد .

 

 

عرفه

الهی! ندانم که جانی یا جان را جانی، نه اینی نه آنی، ای جان را زندگانی، حاجت ما عفو است و مهربانی.

دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بیقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضریح اجابت، تصویر می دهد و این صحرای عرفات است که با کلمات روحبخش دعای امام حسین (ع) و اشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند. اشک و زمزمه ما را نیز بپذیر، ای خدای عرفه

 

موسم حج گرامی باد

                 

امیرمؤمنان علی )ع( فرمودند :و فرض الله الحج تقویة للدین

 خداوند حج را برای تقویت دین واجب کرده است. (بحار الانوار جلد۶ صفحه۱۱۰)

 

 

شهادت

 

شهادت امام جواد(ع) تسلیت باد

 

امام جواد(ع): شناخت قدر و اندازه خویش شکر و سپاس پروردگار است.

 

قدر و منزلت امام در زیارت آن حضرت

هادى امّت، وارث ائمّه، گنج رحمت، سرچشمه حکمت، قائد برکت، همتاى قرآن در وجوب اطاعت، در شمار اوصیاء در اخلاص و عبادت. راهنماى به سوى تو، آن که او را پرچم و نشانه براى بندگانت، و بیانگر کتاب خودت و حاکم به امرت، و یاور دینت و حجّت بر خلقت، و نورى که بدان تاریکى‏ها شکافته شود، و پیشوایى که بدان به هدایت رسیده شود، و واسطه‏اى که بدو به بهشت راه برده شود، قرار دادى.»