یاد بزرگان
به بهانه درگذشت دکتر علی شریعتی
تا وقتی هستند قدرشان را نمی دانیم .اما وقتی نیستند تازه می فهمیم که چه کسی را از دست داده ایم
این جمله خیلی معنی داره، تو این دوره زمونه هم خیلی کاربرد داره این طور نیست؟
می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
ستایش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم(علی شریعتی)
" گمشده"
هر کسی گمشده ای دارد ،
و خدا گمشده ای داشت .
هر کسی دو تاست ،
و خدا یکی بود .
و یکی چگونه میتوانست باشد ؟
هر کسی به اندازه ای که احساسش میکنند ،هست ،
و خدا کسی که احساسش کند ، نداشت.
.........
در آغاز هیچ نبود ، کلمه بود و آن کلمه خدا بود .
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود .
....... حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود ، نمیگوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن ،
حرفهایی که هرگز سر به ابتذال کفتن فرود نمی آورند.
........... و خدا برای نگفتن ، حرف های بسیار داشت.
........... و خدا تنها بود
هر کسی گمشده ای دارد.
و خدا گمشده ای داشت(علی شریعتی)
کارگاه آموزشی آدمهای همیشه علیه السلام ( 2 )
برنامه ها :
تکثیر خوبیها و خشکاندن مرداب بدیها - بر ساحل دریای قرآن نشستن و کام جان را از آن سیراب کردن
با دفترچة آسمانیها احیاگر دلها شدن - با اسرار نماز آشنا شدن - جوانی کردن و انتخاب بزرگ نمودن
و سرانجام با حضور در اردوهای نظامی ، تفریحی « استخر ، باغ پرندگان ، شهربازی و ... » و آموزشی ، کسب مدال فتبارک الاحسن الخالقین
طرح مطالعاتی آثار شهید مطهری با همکاری دانشگاه امام صادق « علیه السلام »
کاش چشم گل زهرا به دل ما افتد
با نگاهش به دل غمزده تاثیر کند
کاش از روی ترحم گذرد بر دل من
خود سازد دل ، ویرانه تعمیر کند
کاش صاحب نفسی همدم این خسته شود
که ز گرمی لبش مسئلع تغییر کند
چند سالی است که از هجر رخش میگرئیم
کاش با نیم نگاهی از همه تقدیر کند
کاش با آن قلم عشق شبی نام مرا
در میان صُحُفِ فاطمه تحریر کند
کاش روزی بزند تکیه به دیوار حرم
با همان لحن علی نغمه ی تکبیر کند
کاش جز مجلس او جای دگر پا ننهم
تا فقط مجلس او جان مرا سیر کند
پیامبر گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآلهوسلم روزى از فاطمه علیهاالسلام پرسید: از خدا چه درخواستى دارى؟ هم اکنون فرشته وحى در کنار من است و از سوى خداوند پیام آورده که هر حاجتى دارى، برآورده مىشود.
فاطمه علیهاالسلام در پاسخ فرمود:
«شَغَلنى عَن مَسألتهُ، لِذةَ خِدمتهِ، لاحاجةَ لى غیرَ النظرَ الى وجهه الکریم.»(1)؛ لذت خدمت او مرا از تمنّا باز داشته است جز به دیدار جمال والاى خدا، نیازى ندارم.
دوم: فاطمه علیهاالسلام و پیامبر صلىاللهعلیهوآله
وقتى آیه 63 سوره نور «لا تجعلوا دُعاءَ الرَسولَ کدعاءِ بَعضکُم بَعضاً»؛ نازل گردید، شکوه و عظمت بیشتری در دلم جاى گرفت و پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم را به عنوان «اى پدر!» خطاب نمىکردم و مدام یا رسول الله مىگفتم.
یکى، دو یا سه بار از من روى برگرداند، سپس رو کرد به من و فرمود: این آیه درباره رفتار تو و بستگانت و فرزندانت نیست، تو از منى و من از تو؛ این آیه درباره آنهاست که بىمهرانه و با خشونت و از راه گردنکشى با من برخورد کردهاند.
تو با واژه «اى پدر» با من سخن بگو، که دل را بهتر زنده مىکند و خدا را بیشتر خشنود مىسازد.(2)
قالت فاطمة علیهاالسلام: «انَّ السعیدَ حَق السَعید مَن اَحبَ عَلیّاً فى حَیاتهِ و بعدَ مُوتهِ»(3)؛ سعادتمند راستین کسى است که على علیهالسلام را در زندگى و پس از مرگ او دوست بدارد.
قالت فاطمه علیهاالسلام: «حَبّبَ الّى مِن دنیاکُم ثَلاثَ: تَلاوةَ کتابَ اللهِ والنظرَ فى وجهِ رسول الله و الانفاقِ فى سبیلِ الله»(4) ؛ از دنیاى شما سه چیز را دوست دارم: تلاوت کتاب خدا، نظاره به چهره رسول خدا و بخشش در راه خدا.
قالت فاطمه علیهاالسلام: «الویل ثمّ الویل لمن دخل النّار»(5)؛ واى، باز هم واى بر کسى که به آتش جهنّم وارد شود!
وقتى فاطمه علیهاالسلام در بستر بود، روزى گریه کرد، على علیهالسلام به وى فرمود: همسر گرامى! چرا گریه مىکنى؟ فاطمه علیهاالسلام فرمود: به خاطر مشکلاتى که تو پس از من با آن مواجه مىشوى؟
على علیهالسلام فرمود: اشک نریز:
«فَواللهِ انّ ذالک لِصغیرٌ عِندى فِى ذاتِ الله تعالى»(6) ؛ سوگند به خدا! این امور در آستان مقدّس الهى کوچک است.
قالت فاطمة علیهاالسلام: «مَن اَصعدَ الى اللهِ خالصَ عِبادتهِ، اِهبطَ الله الیهِ اَفضلَ مَصلِحتهِ»(7) ؛ هر کس عبادت ناب و خالص خویش را به آسمان بلند الهى ارسال دارد، خداوند بهترین وسیله سامان بخشى را به سوى او خواهد فرستاد.
قالت فاطمه علیهاالسلام: «فَاتقوا الله حَقّ تقاته، فیما امرکُم و انتهوُا عَمّا نَهاکُم عَنه»(8) ؛ آن چنان که شایسته خداست، نسبت به او تقوا داشته باشید، اوامرش را پاس بدارید و از آنچه نهى فرموده، خوددارى کنید.
قالت فاطمه علیهاالسلام: «یا بُنىّ الجارَ ثمّ الدّار» (9) ؛ فرزندم! اول، همسایه و سپس اهل خانه.
قالت فاطمه علیهاالسلام: «اشهد الله تعالى لقد سمعته یقول: عَلىّ خَیر مَن اَخلفهِ فیکُم و هُو الامامُ والخلیفةُ بعدى و سبطى و تِسعَةُ مِن صُلب الحسین ائمة ابرار، لئن اتبعتموهم وجدتُموهُم هادین مَهدیّینَ و لئن خالفتُموهُم لِیَکونَ الاختلاف فیکُم الى یَوم القیامةِ»(10) ؛ خدا را گواه مىگیرم از پدرم شنیدم که مىفرمود: على علیهالسلام بهترین کسى است که در جمع میان شما مىگذارم. او امام و خلیفه پس از من است، او و دو نوهام و نُه تن از تبار حسین علیهالسلام امامان ابرار هستند؛ که اگر از آنان پیروى کنید، آنان را هدایت کننده و راه یافته خواهید دید و اگر با آنان مخالفت کنید، تا روز قیامت در میان شما اختلاف خواهد بود.
آی زائرای مدینه بر می گردید از مدینه مصطفی میگید عجب بوی عطر و عنبری می آمد تو مسجد پیغمبر
اما نه
یا رسول الله هر چقدر هم تو مسجد شما عطر وعود وعنبر بسوزونند باز هم شامه شیعه بوی یک در سوخته، بو یک مادر باردار و غنچه دارو خوب احساس خواهد کرد.
یادمه بازار مکاره ای پائین بقیع بود همش به زبون فارس می گفتن حاجی بیا سوغات ، حاجی بیا سوغات زائرای با معرفت ایرانی می گفتی
حاجی بیا غربت
حاجی بیا محنت
ای خاک در تو تاج سرها، زهرا
ای قبر تو مخفی ز نظرها ، زهرا
تا باب شفاعت تو باز است چه غم
گر بسته شود تمام درها، زهرا
زبان حال مولای متقیان امیر المومنین علی(ع)
یا فاطمه یک گل نصیبم از دو لب غنچه فام کن
یا پاسخ سلام بگو یا سلام کن
ای آفتاب خانه حیدر مکن غروب
این سایه را تو بر سر من مستدام کن
این خانه بازویش حجر الاسود علیست
زینب بیا ، با حجرم استلام کن
درهای خُلد بر رخ من باز می کنی
از مهر همره دو لبت یک سلام کن
(علی انسانی)