آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

عریضه

چه محبّتی بالا تر از این که مولایی کریم وبزرگ به کوچکی رو سیاه اجازه میدهد
که به او عرض حال کند، و با عریضه نویسی به او متوسل شوند و
حاجات خود را بخواهند.خوشا آنان که غیر از فرج مولایشان هیچ نخواستند،
دیر و زودش مصلحت است ،اما هیچ عریضه ای بی جواب نمی ماند.

مناجات شعبانیه (1)

خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و بشنو دعایم را هنگامى که تو را خوانم و بشنو صدایم را هر گاه تو را صدا زنم و رو به من کن هرگاه با تو راز گویم زیرا من به سوى تو گریختم و پیش رویت ایستادم در حال بیچارگى و فروتنى به درگاهت و امیدوارم ثوابم را که در پیش تو است.

 و تو آنچه را من در دل دارم مى دانى و حاجتم را آگاهى و از نهادم باخبرى و سرانجام کار و سرمنزل من بر تو روشن است و نیز آنچه را مى خواهم از گفتارم بدان لب گشایم و آن طلبى را که مى خواهم به زبان آرم و امید آن را براى سرانجام کارم دارم ، اى آقاى من مقدّرات تو بر من جارى گشته در آنچه از من تا آخر عمر سر زند چه از کارهاى پنهانم و چه آشکارم و بدست تو است نه به دست دیگرى کم و زیاد شدن و سود و زیان من

خدایا اگر توام محروم کنى پس کیست که روزیم دهد و اگر تو خوارم کنى پس کیست که یاریم دهد خدایا پناه برم به تو از خشمت و فرو ریختن عذابت خدایا اگر من شایستگى رحمت تو را ندارم ولى تو شایسته آنى که از زیاده بخششت به من احسان کنى.

 خدایا خود را چنان مى نگرم که گویا در برابرت ایستاده و آن توکل نیکویى که بر تو دارم بر سر من سایه افکنده و تو نیز آنچه را شایسته آنى درباره من فرموده و مرا در سراپرده عفو خویش پوشانده اى.

 خدایا اگر بگذرى پس کیست که از تو بدین کار سزاوارتر باشد و اگر مرگم نزدیک شده و عملم مرا به تو نزدیک نکرده من به ناچار قرار مى دهم اقرار به گناه را وسیله خویش به درگاهت.

 خدایا من بر خویشتن ستم کردم در آن توجهى که بدان کردم پس واى بر او اگر نیامرزیش خدایا پیوسته در دوران زندگى نیکى تو بر من مى رسد پس نیکیت را در هنگام مرگ نیز از من مگیر.

یا مهدی

                              

                                

انتظار

از بزرگان شنیده ایم  که منتظِر واقعی دست روی دست نمی گذارد بلکه به پیشواز منتظَر میرود.
برکه خسته است
دور مانده از صدای موج ها
او در انتظار معجزه نشسته است

رود می رود به پیشواز روشنی
سوی موج های دور دست
انتظار او رسیدن است

برکه در مسیر ماندنش به راه خویش می رود
رود
همچنانبه پیش می رود

من و تو نیز....!!!؟؟؟

الهی

الهی! ای سزای کرم و ای نوازنده ی عالم نه با جز تو شادیست و نه با یاد تو غم، خصمی و شفیعی و گواهی و حکم، هرگز بینما نفسی با مهر تو بهم، آزاد شده از بند وجود و عدم بازرسته از رحمت لوح و قلم، در مجلس انس قدح شادی بر دست نهاده دمادم.   الهی! کار آن دارد که با تو کاری دارد، یار آن دارد که چون تو یاری دارد، او که در دو جهان ترا دارد هرگز کی ترا بگذارد؟ عجب آنست که او که تو را دارد، از همه زارتر میگذارد، او که نیافت به سببِ نایافت می زارد، او که یافت باری چرا می گذارد؟ در بر آن را که چون تو یاری باشد چون گریه کند سیاهکاری باشد

پیامهایی به مناسبت بعثت رسول اکرم(ص)

بعثت، یک ضرورت طبیعی و فطری

بعثت انبیا و پیامبران، یک ضرورت و نیاز طبیعی و فطری انسان است؛ زیرا هرگز کتاب آسمانی به تنهایی کارساز نیست؛ خداوند پیامبران را برای تبیین راه و ارشاد و هدایت مردم به سوی حق و خیر و صواب، مبعوث کرده است تا حق برای همگان روشن گردد و این چنین بود که در طول تاریخ، پیامبران و یا اوصیای آنان برای راهنمایی و ارشاد مردم آمدند و مردم را انذار و هشدار دادند، تا مبادا در نتیجه تبعیت از هواهای نفسانی از صراط مستقیم منحرف شوند.

بعثت در نهج‏البلاغه

حضرت علی(ع) در بیان وضعیت اجتماعی اعراب دوران رسول خدا(ص) و نیز بعثت پیامبر گرامی اسلام می‏فرمایند: «خداوند حضرت محمد(ص) را برای هشدار به جهانیان و پاسداری از قرآن فرستاد، در حالی که شما گروه اعراب بر بدترین آیین و در فاسدترین جایگاه، قرار داشتید. در میان سنگ‏های درشت فرود می‏آمدید و با مارهای خشن سر و کار داشتید. آب گندیده می‏نوشیدند و نان خشکیده می‏خوردید. با این حال خون یکدیگر را می‏ریختید و با خویشان خود بد عمل می‏کردید. بت‏ها در میان شما بر افراشته و گناهان سراسر وجودتان را فرا گرفته بود. در چنین محیطی که مه غلیظ خرافه پرستی و سنت‏های زشت جاهلی سرتاسر جامعه را فرا گرفته بود، خداوند حضرت پیامبر(ص) را مبعوث فرمود تا آنان را به چشمه حقیقت و راه مستقیم هدایت رهنمون گرداند.

بعثت در قرآن

خداوند در یکی از آیات قرآن کریم، وضعیت دوران قبل و بعد از بعثت پیامبر را این گونه ترسیم کرده است: «به تحقیق خداوند بر آنان منت نهاد و در میان خودشان رسولی را برانگیخت؛ رسولی از خودشان که آیات او را بر آنان تلاوت کند و آنان را تهذیب و تزکیه نماید و رشد و تعالی ببخشد و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد؛ اگرچه پیش از آن در گمراهی آشکاری به سر می‏بردند».

بعثت؛ عید مسلمین

در بیست و هفتم ماه رجب، در غار حرا، اولین آیات خداوند بر پیامبر نازل شد و او را دعوت به خواندن کرد، خواندن به اسم رب، ربّی که انسان و همه چیز را آفریده است؛ ربّ بزرگوار و عظیمی که استفاده از قلم را به انسان آموخت و علومی را به او یاد داد که هرگز از آنها اطلاعی نداشت و پیامبر به نام پروردگارش مردم را به سوی خدا دعوت نمود. پس این روز، بسیار عظیم و بزرگ است.

طلوع خورشید حق

بعثت، نعمت خدا بر بشریت است و منّت آفریدگار، بر انسان‏ها! اگر هستی، صدفی گوهرپرور است، آن گوهر، وجود حضرت رسول(ص) است که به «تکوین»، معنی بخشیده است. و خداوند را، چه تدبیرهایی شگفت و زیباست، در آراستن چهره خلقت و افروختن مشعل هدایت! آن گاه که خدا خواست تا چهره آفرینش را روشن کند «محمد» را آفرید. و آن گاه که خواست تا بر آدمیان منّت نهد و تاریخشان را به طراوت بهار مبدّل سازد و شب کائنات را به روز روشنایی و فروغ وحی، بیاراید، «مصطفی» را برگزید و برانگیخت. آری، بعثت، طلوعی بود که خورشید حق را از خاور تاریخ، تابانید. محمد مبعوث شد، تا شرک بت‏پرستی رخت بربندد، جهل و جور بمیرد، جاهلیت از صحنه زندگی‏ها بگریزد و چشم جهان به روی فروغ وحی گشوده شود.

تجلای محمد(ص)

تا عیان از پرده شد حسن دل آرای محمد(ص) شد جهان روشن زنور چهره زیبای محمد(ص)
تیرگی‏های ضلالت پاک شد از چهر گیتی بر طرف شد گرد غم از یک تجلای محمد(ص)