آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

الهی

الهی! ما را بر این درگاه همه نیاز روزی بود که: قطره ای از آن شراب بر دل ما ریزی. تا کِی ما را بر آب و آتش بر هم آمیزی؟ ای بخت ما از دوست رستخیزی.

الهی! در سر آب دارم، در دل آتش، در باطن ناز دارم در ظاهر خواهش، در دریایی نشستم که آن را کران نیست، به جان من دردی است که آن را درمان نیست، دیده ی من بر چیزی آمد که وصف آن را زبان نیست، خصمان گویند کاین سخن زیبا نیست، خورشید نه مجرم ار کسی بینا نیست.

شب قدر و حضور حضرت ولی عصر (عج)

شب

توجه به مسائل نزول روح وملائکه در شب قدر در«کلّ امر»به شما کمک می کند که فکرتان برای بحث در موضوعحضور دائمی حضرت ولی عصر(عج) آماده شود و از زاویه دیگری به موقعیت وجود انسان کامل توجه بفرمایید ؛ خداوند در سوره قدر می فرماید: «تَنَزَّلُ المَلائِکَهُ وَ الروح فیها بِاِذنِ رَبِّهِم مِن کُلِّ اَمرٍ» یعنی، در شب قدر ملائکه وروح به اذن پروردگارشان در هر امری نازل می شوند. حتماً خودتان مستحضریدکه اوّلاً ، ملائکه و روح بر قلب انسان نازل می شود ، ثانیاً ، وقتی در «هر امری» نازل می شوند ، یعنی همه حقایق را نازل می کنند ولذا بایدقلبی باشد که ظرفیت پذیرش همه حقایق را داشته باشد ، و مسلم آن قلب، قلب انسان کامل است  .در همین رابطه از رسول خدا(ص)داریم که ایشان از اصحاب پرسیدند: آیا بعد از من هم شب قدری هست؟ عرض کردند: بله یا رسول الله ، سوال فرمودند: ملائکه و روح در آن شب بر چه  کسی نازل می شوند؟ گفتند: خدا ورسولش آگاه ترند. رسول الله (ص) ،اشاره به حضرت علی (ع) کردند . حالا مگر بعد از امیر المومنین (ع) شب قدر ادامه ندارد؟ پس باید همواره انسان کاملی باشد که قلب او ظرف پذیرش همه حقایقی که ملائکه و روح نازل می کنند باشد و بقیه مردم از پرتو قلب مبارک او از آنچه ملائکه و روح نازل می کنند باشد و بقیه مردم از پرتو قلب مبارک او ازآنچه ملائکه و روح نازل می کنند بر خوردار شوند. همین که در هر سال شب قدر داریم ، پس باید تا قیام قیامت یک امام زمان داشته باشیم . شاهد این موضوع را در سوره بقره داریم که خدا می فرماید: «انّی جاعِلُ فی الارضِ خَلیفَه»من در زمین همواره خلیفه ای قرار می دهم .پس هیچ وقت زمین بدون خلیفه خدا نیست و خلیفه خدا یعنی کسی که اولاً ؛ ظرفیت پذیرش همه اسماء الهی را داشته باشد ، ثانیاً ؛مظهر آن حقایق باشد ، حال چه بگوییم آن« حقایق » اسمایی است که خداوند به آدم تعلیم فرمود و قرآن در رابطه با آن می فرماید: «...وَ عَلّمَ آدَمَ الاَسماءَ کُلَّها»و چه بگوییم آن«حقایق »که ملائکه وروح  در همه  امور در شب قدر بر قلب حضرت نازل می کنند ، حقیقت قرآن است ، ولذا حضرت دارای قلبی است که می تواند قرآن را بپذیرد ، پس جهان همواره باید یک انسان کامل با این خصوصیات داشته باشد.

«جایگاه و معنی واسطه ی فیض - استاد طاهرزاده»

یک‌شبه ره صدساله رفتن

«شب قدر یعنی شبی که «خیرٌ مِنْ اَلفِ شهر» از هزار ماه برتر است، ولی «وَ ما اَدْراکَ مَا لَیلَةُ الْقدر» چه می‌توانی درک کنی از شب قدر؟ اگر فهمیدن آن مشکل است، پیداکردن آن مشکل‌تر است، منتها اگر کسی با «مفهوم» انس گرفت، درک این معانی برای او مشکل است... عقل نمی ‌تواند بفهمد یک‌شبه می‌شود ره صدساله رفت. عقل با مفهوم و برهان و استدلال کار دارد. از عمیق‌‌ترین برهان تا سطحی‌ترین دلیل، همه را عقل می‌تواند درک کند. اما پرکشیدن، دیدن، همین‌جا که نشسته است بهشت را ببیند، همین‌جا که نشسته است جهنم را ببیند، ناله جهنمی‌ها را بشنود، این نه کار دست و پا و چشم و گوش است، نه کار عقل، این کار دل است. این کار در درون انسان‌ها تعبیه شده است. هیچ‌کس با «دانایی» به جایی نرسید تا علی‌بن‌ابی‌طالب در باره آنها بفرمایند؛ «فَهُمْ وَالْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَاها فَهُمْ فیها مُنَعِّمُون»؛تا آنها همین حالا که در دنیا نشسته‌اند، دارند بهشت را می‌بینند و از نعمت‌های آن بهره‌مند می‌شوند. هرکس به این مقام رسید از «دارایی» که رسید، نه از «دانایی». یعنی با مفهوم نمی‌شود بهشت را دید، با دل می‌شود بهشت را دید. در دیار دل، این معارف فراوان است. و لیلة‌القدر برای آن است که انسان، این دلی را که خوابیده است بیدار کند، این بندها را از دست و پایِ دل بردارد، این مرغ باغ ملکوت را آزاد کند، یک‌شبه ره صدساله را طی کند. ما با بار گناه و با بار خیال و وَهم توان پَرش نداریم، باید شستشو کنیم. آنچه به عنوان توبه، به عنوان نیایش در این شب‌ها مطرح است برای شستشو و رُفت و روب و گردگیری است، منتها شستشوی ملکوتی- نه این‌که خاک‌ها را از این‌جا پاک کنیم و در جای دیگر قرار دهیم - شستشو، اما با کیمیاگری و محو و اثبات که کار ملکوتی ذات اقدس إله است و لیلة‌‌القدر هم شب کیمیاگری و شب محو و اثبات است. ما اگر می‌خواهیم گناهانمان را با توبه شستشو کنیم، مثل جاروکردن نیست که این آلودگی را از خود منتقل کنیم به جای دیگر، ما تبدیل می‌کنیم، به محو و اثبات. این‌که ذات اقدس إله سَیئات را به حسنات تبدیل می‌کند، کیمیاگری است.

(استاد طاهرزاده)

اللهم ...

                     

 

 

 

 

دعا

موانع اجابت دعا

عامل اصلی حبس دعا ، گناه است.

روایت: شخصی نزد امیر المومنین علی (علیه السّلام) از عدم اجابت دعایش شکوه کرد، حضرت علّت آن را

*خدا را شناختید ولی حق او را چنان که با ید ادا نکردید.

* به رسول او ایمان آوردید سپس با سنتش مخالفت کردید.

* کتاب او را خواندید و به آن عمل نکردید.

* می گویید از کیفر و عقاب خدا می تر سید ولی همواره اعمالی را مرتکب می شوید که شما را به آن منع کردند.

* می گویید به پاداش الهی مشتاقید لکن همواره کاری می کنید که از آن دور میشوید.

*از نعمت های خدا بهره می برید وشکر او را به جا نمی آورید.

*به شما گفته شد دشمن شیطان باشی دولی شما با او دوستی می کنید.

·* عیوب مردم را نصب العین خود کرده اید و از عیوب خود غافلید با این همه چگونه انتظار دارید دعا هایتان مستجاب شود در حالی که خود در های آن را بسته اید.

سپس فرمودند: اعمال خود را اصلاح کنید، نیّات خود را صادق گردانید، امر به معروف و نهی از منکر کنید تا دعا های مستجا گردد.


آداب دعا

· توجه به عظمت خدا هنگام دعا

· باحالت تضرّع و با گریه دعا کند

· صدای خود را بلند نکند و با صدایی آرام دعا کند

· با حالت خوف و رجا دعا کند.(نگاه کند به گناه خود و به رحمت الهی)

· اوقات شریفه را برای دعا اختیار کند ( روز عرفه، شب جمعه، شب قدر، ماه مبارک رمضان، سحر وامثال اینها)

· میان اذان واقامه و بین صلاتین دعا کند.

· با وضو و طاهر باشد و رو به قبله دعا کند.

· دست های خود را بلند کند .

· عزم به اجابت دعا کند و یقین داشته باشد رد نمی شود.

· اصرار بر دعا نماید و الحاح کند، لا اقل سه مرتبه بگوید.

· قبل از دعا حمد وتسبیح خدا بگوید و قبل و بعد از دعا صلوات بفرستد.

روزه ، گرسنگی یا بندگی؟؟؟

ولی گرسنگی یک عمل بدنی  است .مثل ورزش که یک عمل بدنی است. شما  در روزه  به  یک  صعود  روحانی  نظر دارید  منتها  از طریق گرسنگی  بدن.مهم این است که ما روزه  بگیریم ، نه این که فقط گرسنگی بکشیم ، روزه یک نحوه صعود روحانی برای  انسان  است  از دریچه بندگی خداوند ولی  گاهی ما  بجای  این که در مغرب افطار کنیم ، در مغرب روزه خود  را  خراب  می کنیم  ،  فرق  است  بین  افطار کردن  روزه  و خراب کردن آن.افطار  کردن  یعنی  روزه  را  شکستن  .. افطار  کردن  یعنی  روزه  را  شکستن  . ولی  خراب  کردن و باطل کردن روزه ، یعنی  غذاهایی را که در روز نخورده ای ، در فرصتی که داری  جبران کنی، و در واقع  آن  مقاومت و کنترل  روحانی  را که در طی روز در خود تقویت کردی  از دست بدهی. 

((روزه دریچه ای به عالم معنا استاد طاهر زاده)