آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

نیکبخت و بد بخت کیست؟؟؟

نیکبخت و بدبخت کیست ؟

از عاقلى پرسیدند: نیکبخت کیست و بدبختى کدام است ؟ در پاسخ گفت :

((نیکبخت آن است که خورد و کشت کرد. بدبخت آن کسى است که مرد و گذاشت . ))

مکن نماز بر آن هیچ کس که هیچ نکرد
که عمر در سر تحصیل مال کرد و نخورد

کلاس

 

کارگاه آموزشی آدمهای همیشه علیه السلام ( 2 )

 

برنامه ها :

 

تکثیر خوبیها و خشکاندن مرداب بدیها   -  بر ساحل دریای قرآن نشستن و کام جان را از آن سیراب کردن

 

با دفترچة آسمانیها احیاگر دلها شدن    -   با اسرار نماز آشنا شدن - جوانی کردن و انتخاب بزرگ نمودن

    

 

   با زیارت آل یاسین آمادگی درک امام زمان « عج ا... تعالی فرجه الشریف » را کسب نمودن  او را یافتن و تا به آخر با او بودن  

 

 

در جشنوارة سرداران جنگ با حضور در گلستان شهدا ، موزة شهدا ، آسایشگاه جانبازان و ...  در کلاس درسشان زانو زدن و به رقص درآمدن .

 

 

 ثبت نام در گروههای سرود و رجزخوان ، رزم انفرادی و دفاع شخصی شروعی در شناخت خود .

 

 

  و سرانجام با حضور در اردوهای نظامی ، تفریحی « استخر ، باغ پرندگان ، شهربازی و ... » و آموزشی ، کسب مدال فتبارک الاحسن الخالقین

طرح مطالعاتی آثار شهید مطهری با همکاری دانشگاه امام  صادق « علیه السلام »

 

  • نظام حقوق زن در اسلام

 

  • مسئلة حجاب

 

  • اخلاق جنسی

 

حرف دل

فاطمه: اَمة الله،مشکاة الانوار،نور الحکمه، معدن الحکمه،موطن الرحمه،اُم الحنا،نور البقا،اُم الکتاب، لیلة القدر، خیر العمل،اُم الاسماء، الممتحنه، الشهیده،المعصومه

آی زائرای مدینه بر می گردید از مدینه مصطفی میگید عجب بوی عطر و عنبری می آمد تو مسجد پیغمبر

اما نه

یا رسول الله هر چقدر هم تو مسجد شما عطر وعود وعنبر بسوزونند باز هم شامه شیعه بوی یک در سوخته، بو یک مادر باردار و غنچه دارو خوب احساس خواهد کرد.

یادمه بازار مکاره ای پائین بقیع بود همش به زبون فارس می گفتن حاجی بیا سوغات ، حاجی بیا سوغات  زائرای با معرفت ایرانی می گفتی

 حاجی بیا غربت

 حاجی بیا محنت

ای خاک در تو تاج سرها، زهرا

ای قبر تو مخفی ز نظرها ، زهرا

تا باب شفاعت تو باز است چه غم

گر بسته شود تمام درها، زهرا

رنج شیطان

روزى پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و آله از راهى عبور مى ‏کرد. در راه شیطان را دید که خیلى ضعیف و لاغر شده است. از او پرسید: چرا به این روز افتاده ‏اى؟ گفت: یا رسول ‏الله از دست امت تو رنج مى ‏برم و در زحمت‏ بسیار هستم . پیامبر فرمودند: مگر امت من با تو چه کرده ‏اند ؟ گفت: یا رسول ‏الله، امت ‏شما شش خصلت دارند که من طاقت دیدن و تحمل این خصایص را ندارم .

اول این که هر وقت ‏به هم مى‏ رسند سلام مى ‏کنند. دوم این که با هم مصافحه - دست دادن- مى ‏کنند. سوم آن که ، هر کارى را که مى‏ خواهند انجام دهند «ان‏ شاء الله» مى ‏گویند ، چهارم از این خصلت ها آن است که استغفار از گناهان مى ‏کنند ، پنجم این که تا نام شما را مى‏ شنوند صلوات مى‏ فرستند و ششم آن که ابتداى هر کارى « بسم الله الرحمن الرحیم‏» مى‏ گویند.

 

السلام علیک یا بقیة الله

                                            

تاریخچه جشن نوروز

پیدایش جشن نوروز

جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.

در خور یادآوری است که جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن که جشن را به جمشید منسوب می کند یادآور می شود که : آن روز که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود .

 

روایت های اسلامی درباره نوروز

آورده اند که در زمان حضرت رسول (ص) در نوروز جامی سیمین که پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید که این چیست؟ گفتند که امروز نوروز است. پرسید که نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان. فرمود: آری، در این روز بود که خداوند عسکره را زنده کرد. پرسیدند عسکره چیست؟ فرمود عسکره هزاران مردمی بودند که از ترس مرگ ترک دیار کرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند. سپس آنان را زنده کرد وابرها را فرمود که به آنان ببارند از این روست که پاشیدن آب در این روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول کرد و جام را میان اصحاب خود قسمت کرده و گفت کاش هر روزی بر ما نوروز بود.

و نیز حدیثی است از معلی بن خنیس که گفت: روز نوروز بر حضرت جعفر بن محمد صادق در آمدم گفت آیا این روز را می شناسی؟ گفتم این روزی است که ایرانیان آن را بزرگ می دارند و به یکدیگر هدیه می دهند. پس حضرت صادق گفت سوگند به خداوند که این بزرگداشت نوروز به علت امری کهن است که برایت بازگو می کنم تا آن را دریابی. پس گفت: ای معلی ، روز نوروز روزی است که خداوند از بندگان خود پیمان گرفت که او را بپرستند و او را شریک و انبازی نگیرند و به پیامبران و راهنمایان او بگروند. همان روزی است که آفتاب در آن طلوع کرد و بادها وزیدن گرفت و زمین در آن شکوفا و درخشان شد. همان روزی است که کشتی نوح در کوه آرام گرفت. همان روزی است که پیامبر خدا، امیر المومنین علی (ع) را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را از کعبه به زیر افکند. چنان که ابراهیم نیز این کار را کرد. همان روزی است که خداوند به یاران خود فرمود تا با علی (ع) به عنوان امیر المومنین بیعت کنند. همان روزی است که قائم آل محمد (ص) و اولیای امر در آن ظهور می کنند و همان روزی است که قائم بر دجال پیروز می شود و او را در کنار کوفه بر دار می کشد و هیچ نوروزی نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم، زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست.