آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

تا دیر نشده قدر مادرانمان را بدانیم

مادر الماسی است گرانبها که در روز ازل، در ظلمات و تاریکی روز اول خلقت به هر انسا نی عطا شده. موهبت خدایی که بدون در نظر داشتن مرزهای خاکی، بی خبر از همه رفتارهای نژاد پرستانه، به دور از هر گونه اختلافات طبقاتی و فرهنگی به مستمند و ثروتمند به یک نوع بخشوده شده. مادر رنگ نمیشناسد. سیاه و سفید نمیشناسد. در پیشگاه مادر رنگ نیست، فرق نیست. مادر تکه ای از خداست. 

مادر فردی نیست که به او تکیه کنیم ، بلکه کسی است که ما را از تکیه کردن به دیگران بی نیاز می سازد . (دوروتی کانفیلد فیشر )

 

اما باید بدانیم که مادر پاره و قسمتی از وجود ماست که سمبل و نمونه نفس و جان ما خواهد بود.

 

                   پس بوسیدن دست بزرگ مادر را فراموش نکنیم .  

(به مناسبت از دست دادن یکی از بهترین مادران روی کره زمین که دیگر بین ما نیست)

الهی

ای نزدیکتر به ما از ما! و ای مهربانتر به ما از ما! نوازنده ی ما بی ما،  

به کرم خویش نه به سزاء ما، نه کار به ما، نه بار به طاقت ما نه معاملت در خور ما، نه منت به توان ما، هرچه کردیم تاوان بر ما، هرچه تو کردی باقی بر ما، هرچه کردی به جای ما، به خود کردی نه برای ما. آه از روز اول اگر آن روز عنایت بود، طاعت سبب مثوبت است و معصیت سبب مغفرت، و اگر آن روز عنایت نبود، طاعت سبب ندامت است و معصیت سبب شقاوت، شکر که شیرین آمد نه به خویشتن آمد، حنظل که تلخ آمد نه به خویشتن آمد، کار نه به آن است که از کسی کسل آید و از کسی عمل، کار آن دارد که شایسته ی خود که آمد در ازل.

شب یلدا




شب یَلدا یا شب چِله آخرین شب آذرماه، شب پیش از نخستین روز زمستان و درازترین شب سال است. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام آن را مبارک می‌دارند و این شب را جشن می‎گیرند.

این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن شب به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود.

ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‎شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا می‌کردند.



مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شد. جشن ساتورن پس از مسیحی شدن رومی ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه یافت که در همان نخستین سده آزاد شدن پیروی از مسیحیت در میان رومیان، با تصویب رئیس وقت کلیسا، کریسمس (مراسم میلاد مسیح) را ?? دسامبر قرار دادند که چهار روز و در سال های کبیسه سه روز بیشتر از یلدا (شب ?? دسامبر) فاصله ندارد و مفهوم هر دو واژه هم یکی است. از آن پس این دو میلاد تقریباً باهم برگزار می شده اند.

آراستن سرو و کاج در کریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت مخصوصاً سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریکی و سرما می نگریستند و در خور روز؛ در برابر سرو می ایستادند و عهد می کردند که تا سال بعد یک نهال سرو دیگر کشت کنند.

غدیر،گل همیشه بهار

گل همیشه بهارم غدیر آمده است‏ 
شراب کهنه ما در خم جهان باقى است


خداى گفت که«اکملت دینکم»،آنک‏ 
نواى گرم نبى در رگ زمان باقى است


قسم بخون گل سرخ در بهار و خزان‏ 
ولایت على و آل،جاودان باقى است


گل همیشه بهارم بیا که آیه عشق‏ 
بنام پاک تو در ذهن مردمان باقى است


؟:عرش بر دوش غدیر


در روز غدیر،عقل اول‏

آن مظهر حق،نبى مرسل


چون عرش تو را کشید بر دوش

آنگاه گشود لعل خاموش


فرمود که این خجسته منظر 

بر خلق پس از من است رهبر


بر دامن او هر آن که زد دست‏ 

چون ذره به آفتاب پیوست


(سید مصطفى موسوى گرمارودى)

مژده اى دل که دلربا آمد

  

مژده اى دل که دلربا آمد
دلربایى گره گشا آمد
محنت و درد و غم فرارى شد
شادى و رحمت و صفا آمد
بعد شوال ماه ذیقعده
شامل رحمت خدا آمد
کلک رحمت کشیده نقشى را
کز خدا بانک مرحبا آمد
از منادى ندا رسد در گوش
مژده اى مومنان رضا آمد
نجمه را داده ذات حق پسرى
که از او جان به جسم ما آمد
هشتمین جانشین ختم رسل
حجت ذات کبریا آمد
هفتمین نور دیدگان على
ششمین یار مجتبى آمد
پنجمین حافظ قیام حسین
کاتب شرح کربلا آمد
چهارمین رهبر عبودیت 

رهبرى پاک و پارسا آمد
سومین پاسدار بحر علوم
بهر تفسیر هل اتى آمد
دومین استاد فقه واصول
معنى نون انما آمد
اولین پور موسى جعفر
بهر تثبیت ارتضا آمد
عالم آل احمد است رضا
یادگار محمد است رضا
نام او پاسدار نام علیست
مشى او حافظ مرام علیست
چون کلام على کلام خداست
ذکر او دائما کلام علیست
بر رضاى خدا رضاست رضا
در رضایش همه پیام علیست
نام او را على نهاده خدا
چون ولایت فقط به نام علیست
شهد جانش به کام ما نوش است
نوش هستى ز شهد جام علیست
محترم نزد مقام وى است
چون مقام رضا مقام علیست
از قوامش دوام مکتب ماست
چون مقام رضا مقام علیست
از قوامش دوام مکتب ماست
چون قوام رضا قوام علیست
حرمت اوست محترم به همه
احترامش به احترام علیست
کللهم نور واحد از گفتن
رمز ورازش زاحتشام علیست
دل ما صید دام عشق رضاست
چونکه هر عاشقى به دام علیست
داد مظلوم گیرد از ظالم
در کفش تیغ انتقام علیست
عین نامش علامت جود است
لطف لامش ز لطف لام علیست
هست دریاى او یم رحمت
ز آنکه رحمت ز لطف عام علیست
هر که گردد چون من غلام رضا
این یقین دان که او غلام علیست(تبیان) 

 

چند نکته درباره معرفت نفس

یک :آن که خود را نشناخت چگونه دیگری را می شناسد؟!  

دو: آن که از صحیفة نفس خود آگاهی ندارد، از کدام کتاب و رساله طرفی می بندد؟

سه: آن که گوهر ذات خود را تباه کرده است، چه بهر های از زندگی برده است؟!  

چهار :!آن که خود را فراموش کرده است، از یاد چه چیز خرسند است؟!  

پنج :!آن که می پندارد کاری برتر از خودشناسی و خداشناسی است، چیست؟!  

شش :آنکه در صقع ذات خود با تمثّ لات ملکی همدم و هم سخن نباشد، باید با چه اشباح وخیالات هم دهن باشد؟!  

هفت: آن که خود را برای همیشه درست نساخت، پس به چه کاری پرداخت؟!  

هشت :آن که از سیر انفسی به سیر آفاقی نرسیده است, چه چشیده و چه دیده است؟!  

نه :آن که می انگارد در عوالم امکان، موجودی بزرگتر از انسان است، کدام است؟!

ده: آن که تن آراست و روان آلاست، به چه ارج و بهاست؟!  

یازده :آن که معاش مادی را وسیلة مقامات معنوی نگیرد، سخت در خطاست.  

دوازده :آن که به هر آرمان است، ارزش او همان است.  

سیزده: آن که از مرگ می ترسد، از خودش می ترسد.  

چهارده :آن که  خدای را انکار دارد، منکر وجود خود است.  

                                                 (حسن زاده آملی)