آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

الهی

الهی! یاد تو میان دل و زبان است و مهر تو میان سر و جان، یافتِ تو زندگانیِ جان است و رستخیز نهان، ای ناجسته یافته و در یافت نادریافته یافت تو روز است که خود برآید ناگاهان، او که ترا یافت نه به شادی پرداز و نه به اندهان

الهی! از جود تو هر مفلسی را نصیب است از کرم تو هر دردمندی را طبیبی است از سعت رحمت تو هر کسی را بهره ایست، از بسیاری صواب بر تو هر نیازمندی را قطره ایست بر سر هر مؤمن از تو تاجی است، در دل هر محب از تو سراجی است، هر شیفته ای را با تو سروکاری است، هر منتظری را آخر روزی شرابی و دیداری است.

 

الهی! می لرزم، از آنکه نه ارزم چه سازم جز از آنکه می سوزم تا از این افتادگی برخیزم.

یا اباصالح المهدی

یا اباصالح المهدی این جمعه هم گذشتُ چشمانه آلودیه ما پاک نشد

به زبون خودمونی: آقا شرمندم، شرمنده، شرمنده

شرمنده از این که هر روز با خودم عهد می بندم که گناه نکنم  اما چه فایده که اسیره این دنیای خاکیم

شرمنده از این که هر روز دلتونو خون می کنم با رفتارم

شرمنده از این که میگم شیعه مولا علیم اما هیچ کدام از رفتارهایم علیوار نیست

اما آقا امید دارم به لطف و کرم خدا

و مطمئنم شما این بنده غرق گناهه خودت رو در بین این امواج متلاطم دنیای مادی تنها نمیگذاری

((بنده گنهکار))