امام رضا علیه السلام می فرمایند :
عقل شخص مسلمـان تمـام نیست, مگر ایـن که ده خصلت را دارا بـاشـد:
1 - از او امید خیر باشد.
2 - از بدى او در امان باشند.
3 - خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد.
4 - خیر بسیار خود را اندک شمارد.
5 - هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود.
6 - در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود.
7 - فقـر در راه خـدایـش از تـوانگـرى محبـوبتـر بـاشــ د.
8 - خـوارى در راه خـدایـش از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــد.
9 - گمنـامـى را از پـرنـامـى خـواهـانتـر بـاشـد.
10 - سپس فـرمـود: اما دهمى ! و چیست دهمى ؟ به او گفته شـد: چیست؟ فـرمـود: احـدى را ننگـرد جز ایـن که بگـویـد او از مـن بهتـر و پـرهیزکـارتـــر است.
اگر عمری بیارایم سخن را === نشاید نعت من نعت حسن را
از حضرت امام مجتبى علیه السلام پرسیده شد نیرومندى چیست؟ فرمودند:
دفاع از پناهنده ، و پایدارى در نبرد ، و ایستادگى هنگام سختى.
انسان دو دهان دارد: یکى گوش که دهان روح او است و دیگر دهان که دهان تن او است. این دو دهان خیلى محترماند. انسان باید خیلى مواظب آنها باشد. یعنى باید صادرات و واردات این دهنها را خیلى مراقب باشد. آنهایىکه هرزه خوراک مىشوند، هرزه کار مىگردند. کسانى که هرزه شنو مىشوند، هرزه گو مىگردند.
وقتى واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف مىشود. یعنى قلم او هرزه و نوشتههایش زهرآگین خواهد داشت. حضرت وصى، امیرالمؤمنین، علیه السلام فرمود: عمل نبات است و هیچ نبات از آب بىنیاز نیست و آبها گوناگوناند. هر آبى که پاک است، آن نبات هم پاک و میوهاش شیرین خواهد بود; و هر آبى که پلید است، آن نبات هم پلید و میوه او تلخ است.*
خود عمل، حاکى است که از چه آبى روییده شده است.
بدان که باید تخم و ریشه سعادت را در این نشأ، در مزرعه دلتبکارى و غرس کنى. اینجا را دریاب، اینجا جاى تجارت و کسب و کار است; و وقت هم خیلى کم است. وقتخیلى کم است و ابد در پیش داریم. این جمله را از امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کنم، فرمود: «ردوهم ورود الهیم العطاش» ; یعنى شتران تشنه را مىبینید که وقتى چشمشان به نهر آب افتاد چگونه مىکوشند و مىشتابند و از یکدیگر سبقت مىگیرند که خودشان را به نهر آب برسانند، شما هم با قرآن و عترت پیغمبر و جوامع روایى که گنجهاى رحماناند این چنین باشید. بیایید به سوى این منبع آب حیات که قرآن و عترت است. وقتخیلى کم است و ما خیلى کار داریم. امروز و فردا نکنید. امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر پرده برداشته شود و شما آن سوى را ببینید، خواهید دید اکثر مردم به علت تسویف، به کیفر اعمال بد اینجاى خودشان مبتلا شدهاند .» تسویف یعنى سوف سوف کردن، یعنى امروز و فردا کردن، بهار و تابستان کردن، امسال و سال دیگر کردن.
وقت نیست، و باید به جد بکوشیم تا خودمان را درستبسازیم.
((علامه حسنزاده آملى))
پىنوشت:
1) نهج البلاغه، خطبه 155
بهترین مدل حسین بن علی « علیه السلام »
زینب ( سلام الله علیه ) فاطمه ( سلام الله علیه ) کربلاست و
تجلّی فاطمه ( سلام الله علیه ) در زینب ( سلام الله علیه ) عاشوراست .
آیاما حق داریم گریه کنیم !؟
مگریادمان رفته است وقتی طلوع سر مبارک برادر را بر کنگره های نیزه دید چه کرد؟
مگرهم او نبود که به همدردی برادر سر بر ستون کجاوه زد؟
مگرکردار عاشورای او برای همیشه انگشت تحیّر تاریخ را بر دهان چفت نکرده ؟
سلام بر زنی که با هر جنازه ای که بر دست می گیرد قطره ای از جام صبر فاطمه را مزمزه میکند !
یازینب ( سلام الله علیه ) ؛ چشمی نگاه تورا گریه می کند و لرزش قلب تو را برپیکر مظلوم عریان به خاک غلطیده برادر . و چشمی دیگر باز ، نگاه حلیمانه و عارفانۀ تو را و قلب استوار تو را و نیز کلام شکنندۀ تو را به ابن زیاد که « ما رأیت الّ جمیلا » . چشمی بر کلام «واحزناه علیک یا اباعبدالله » و چشمی دیگر بر این حلم تو گریان است
گمشدۀ من و شما در کربلا چیست ؟
اصلاًدر کربلا چه می بینیم ؟
حضرت زینب ( سلام الله علیه ) در کربلا به سقیفه نگاه می کند ؛ به50سال پیش.
اومی خواهد انعکاس کربلا گردد . او می خواهد نمایشنامۀ فرهنگ و حکمت حسینی گردد .
آخرفرهنگ معاویه بعد از مردن معاویه نیز می خواهد اجازه ندهد نهضت ابا عبدالله درست فهمیده شود . آن شیر زن از خون حسین بن علی پتکی ساخت و بر سر خفتگان فرهنگ معاویهای فرو کوفت و پیام آن « ثار » های جوشان و مقدس را به گوش همۀ بی خبران و اغفالگشتگان رساند .
وپس از آن روز درس « آزادی » در « اسارت » به همۀ کربلاییان تاریخ آموخته شد .