آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

آسمانیها

کانون فرهنگی عاشورا (آسمانیها)

در غذاى جسم سختگیرند اما...

در غذاى جسم سختگیرند اما...

 

امام حسن(علیه السلام) مى فرماید:

 

عَجِبْتُ لِمَنْ یَتَفَکَّرُ فى مَأْکُولِه کَیْفَ لا یَتَفَکَّرُ فى مَعْقُولِهِ، فَیُجَنِّبُ بَطْنَهُ ما یُؤْذیهِ وَیُودِعُ صَدْرَهُ ما یُرْدِیهِ(1)

ترجمه

عجب دارم از آنها که به غذاى جسم خود مى اندیشند; امّا به غذاى روح خود نمى اندیشند، خوراک ناراحت کننده از شکم دور مى دارند; امّا قلب خود را با مطالب هلاکت زا آکنده مى کنند.

 

همان طور که پیشواى بزرگ ما فرموده مردم معمولا در غذاى جسمانى خود سختگیرند جز در پرتو نور چراغ دست به سفره نمى برند، و جز با چشم باز لقمه بر نمى گیرند، از غذاهاى مشکوک مى پرهیزند، و بعضى هزار گونه نکات بهداشتى را در تغذیه جسم رعایت مى کنند.

امّا در غذاى جان، با چشم بسته، در لابه لاى ظلمت هاى بى خبرى، هرگونه غذاى فکرى مشکوکى را در درون جان خود مى ریزند، گفتار دوستان نامناسب، مطبوعات بدآموز، تبلیغات مشکوک یا مسموم همه را به آسانى مى پذیرند و این جاى بسیار شگفتى است.


1. سفینة البحار ماده طعم.

شهید بهشتی

در شب حادثه هفتم تیر

 

حکایت رایحه دل انگیز چه بود ؟

 

متنی را که در زیر می خوانید مصاحبه اختصاصی روزنامه جمهوری اسلامی با آقای مرتضی فضلعلی از  بازماندگان جانباز حادثه هفتم تیر و  نماینده  مجلس  شورای  اسلامی  است . مرتضی  فضلعلی در دوره اول مجلس نماینده مردم گرمسار و در دوره پنجم و هفتم نیز نماینده مردم تویسرکان در مجلس شورای اسلامی می باشد .

در ماه های نزدیک به حادثه یکی از دستور کارها راه های مقابله با تورم بود. در همان شب حادثه هم اوراقی بین حضار توزیع شد که به شکل سوال و جواب بود و پس از پر کردن اوراق جمع بندی می شد و بعد موافق و مخالف صحبت می کردند و رای گیری می شد و نتیجه آن در نهادهای ذی صلاح پیگیری می شد. آن شب البته شب خاصی هم بود به دلیل اینکه چند روزی از عزل رئیس جمهور وقت می گذشت .بنابراین با پیشنهاد حاضرین قرار بر این شد که دستور جلسه تغییر کند.  لذا به شهید بهشتی پیشنهاد کردند که دستور جلسه درباره ریاست جمهوری باشد. ایشان رای گرفتند و تغییر دستور رای آورد. لذا قرار شد ابتدا شهید بهشتی به مدت نیم ساعت درباره انتخابات ریاست جمهوری صحبت کنند. شهید بهشتی پشت تریبون قرار گرفتند. شهید استکی هم به عنوان دبیر جلسه در جایگاه قرار گرفتند.شهید بهشتی شروع به صحبت کردند و مضمون صحبتشان هم این بود که ما امروز شخصی را باید برای ریاست جمهوری انتخاب کنیم که علاوه بر پشتیبانی احزاب و گروه های اسلامی ، انسان مکتبی و مرید و مقلد امام بوده و درد مردم داشته باشد. علاوه بر این خودش هم فی نفسه در بین مردم نفوذ داشته باشد.  در حالی که ایشان این کلمات را بیان می کردند یکدفعه حرف خود را قطع کردند و رو به حضار جمله عجیبی بیان کردند : ایشان یکباره گفتند رایحه دل انگیزی به مشام می رسد . آیا شما هم احساس می کنید.من نمی دانم چه کسانی احساس کردند. شاید آنان که احساس کردند رفتنداین سخنان را ایشان بر زبان جاری کرد و همه چیز تمام شد یعنی دیگر ما چیزی نفهمیدیم فقط برق یک انفجار از مقابل چشمان من عبور کرد و صدایی هم به گوش رسید.

 

دختران

ویژگیهای دختران شایسته

بلند نظر ثابت قدم خود ساخته عفیف باحیا خوش اخلاق

ای دختران !

عصمتیان را به مقام جلال      جلوه حرام است مگر با حلال

      دیده به هر روی نباید گشاد   پای به هر کوی نباید نهاد 

 

میلاد گل

گوش آسمان تیره پر شد از صدای آواز

بالهای صد فرشته باز شد به شوق پرواز

هر فرشته توی دستش تحفه ای و هدیه ای داشت

آسمان از آن هدایا ماه را ، به ناز برداشت

یک فرشته ، رود آبی توی دشتها روان کرد

یک فرشته ، آسمان را روشن از ستارگان کرد

یک فرشته ، گوی خورشید در دل سپیده آویخت

آفتاب گرم تابید ؛ روز و شب به هم درآمیخت

شور و شوق و جنب و جوشی در دلِ محمد افتاد

چون خدای مهربانش هدیه ای به دست او داد

هدیة محمد این بود دختری شبیه گلها

فاطمه چه با محبت خنده زد به روی بابا

فاطمه ، عزیز بابا آفتابِ آبرو شد

خانة دل محمد روشن از نگاه او شد  

مادر

مهربان ترین کلمه ، « مادر »

 

 

نمی دانم محبت را بر چه کاغذی بنویسم که هرگز پاره نشود ، بر چه گلی بنویسم که هرگز پرپر نشود ، بر چه دیواری بنویسم که هرگز پاک نشود ، بر چه آبی بنویسم که هرگز گل آلود نشود و سرانجام بر چه قلبی بنویسم که هرگز سنگ نشود . اما این یکی را خوب می دانم که جز با بصیرت فاطمی « سلام الله علیها »  هیچ نوشته ای ماندگار نیست . محبت مادر ماندگارترین محبت است .

دیدن طلعت دلدار بصیرت خواهد

دیدن طلعت دلدار بصیرت خواهد

 

دیده را وقف تماشای کسی باید کرد

سینه را صرف تمنای کسی باید کرد

همة عمر را به دنبال گلی باید بود

یاد از خاطر یکتای کسی باید کرد

مرده دل رهرو دلدار نباید بودن

هر زمان قفل نگاه دل سرگشتة خود

بسته بر چهرة زیبای کسی باید کرد

سایة قامت دلدار به سر باید داشت

آرزوی قد و بالای کسی باید کرد

دل گرو در غم عشق صنمی باید داشت

گوشة دل به هوایش حرمی باید داشت

عاشق دلبر صاحب نظری باید بود

در حریم غم او رهگذری باید بود

آفتابی که طلوع کردن او دیدنی است

معتکف در سرکویش سحری باید بود

منتظر باش ولی عشق تحیّر آرد

هوش بگذار که در بیخبری باید بود

دیدن طلعت دلدار بصیرت خواهد

عاشقان صاحب چشم دگری باید بود

خنکی از لب دلدار اگر می طلبی

صاحب جان و دل پُر شرری باید بود

باید از خود گذری راه عبورش گیری

چلّه ای ذکر فرج بهر ظهورش گیری

باید از سوز درون در پی آهی باشی

بی پناهی به دنبال پناهی باشی

گر گدائی در خانة هر کس نروی

به گدائی به در خانة شاهی بروی

چه شود یک نظر آن ماه زیارت گردد

تا به کی در هوس طرفه نگاهی باشی

حق مدد تا که فقط طالب دلبر باشی

سوی او بار سفر بسته و راهی باشی

من به دنبال عشق خدا می گردم

فانی عشقم و یک روز فدا می گردم

الهی

خداوندا! یکدل پر درد دارم و یک جان پر زجر، عزیز دو گیتی! این بیچاره را چه تدبیر؟

 

خداوندا! درماندم، نه از تو، و لکن درماندم، در تو، اگر هیچ غائب باشم گویی کجایی، . چون با درگاه آئیم در را بنگشایی. خداوندا!چون نومیدی در ظاهر اسلام حرمان است و امید در عین حقیقت بی شک یک نقصان است میان این و آن رهی را با تو چه درمان است؟ چون شکیبایی در شریعت از پسندیدگی نشان است و ناشکیبایی در حقیقت عین فرمان است، میان این و آن رهی را با تو چه برهان است؟