بسم الله الرحمن الرحیم
السّلامُ عَلَیکَ یا حُجة الله فی اَرضه ، السّلامُ علیکَ یا عَین اللهِ فی خَلقه ، السّلام علیکَ یا نورَالله الذی یَهتدی بِهِ المُهتَدون، وَ یُفرّجُ به عَنِ المؤمنینَ، السّلام علیک ایّها المُهَذّبُ الخائفُ، السّلام علیک ایُِِّها الولیُّ النّاصِح، السّلام علیکَ یا سفینة النجاة ، السّلامُ علیک یا عینَ الحیوةِ ، السّلام علیکَ صلّی الله علیکَ و علی الِ بیتکَ الطّیبینَ الطّاهرینَ، السّلام علیک عَجَّلَ اللهُ لَکَ ما وَعَدَکَ مِنَ النَّصرِ و ظُهورِ الامرِ ، السّلامُ علیکَ یا مولایَ انَا مَولاکَ عارفٌ بِاُولئکَ وَ اُخرئَکَ ، اَتقرَّبُ اِلی اللهِ تَعالی بِکَ و بِالِ بَیتِکَ ، وَ اَنتَظِرُ ظهورَکَ ، و ظّهورَالحَقِّ عَلی یَدَیکَ، وَ اَسئلُ اللهَ اَن یُصَلیّ عَلی مُحمّدٍ وَ الِ مُحمَّدٍ ، و اَن یَجعَلَنی مِنَ المُنتَظِرینَ لَکَ وَالتّابِعینَ وَالنّاصِرینَ لَکَ عَلی اَعدائِکَ ، وَالمُستشهَدینَ بینَ یَدَیکَ فی جُملَة اَولیائکَ ، یا مَولایَ یا صاحِبَ الزّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلیکَ وَ عَلی الِ بَیتِکَ ، هذَا یَومُ الجُمُعَةِ وَ هو یومُکَ ، المُتَوَقَّعُ فیهِ ظُهُورُکَ ، وَالفَرَجُ فیهِ لِلمُومِنینَ عَلی یَدَیکَ و قَتلُ الکافِرینَ بِسَیفِکَ ، وَ انا یا مَولایَ فیه ضَیْفُکَ وَ جارُکَ ، وَ اَنتَ یا مَولایَ کَریمٌ مِنْ اَوْلادِ الکِرامِ، و مَاْمورٌ بِالضِّیافَةِ وَالِاجارَةِ ، فَاَضِفنی وَ اَجِرنی ، صَلَواتُ اللهِ علیکَ وَ عَلی اَهلِ بَیتِکَ الطّاهِرینَ.
سلام بر تو،، چه بسا بدیها که به یمن تو از جانب ما گشته، و چه خوبیها که به برکت تو بر ما روان شده! سلام بر تو،،
و بر شب قدرى که از هزار ماه بهتر است. سلام بر تو، دیروز چه سخت به تو دل
بسته بودیم، و فردا چه بسیار بتو مشتاق خواهیم بود! سلام بر تو، و بر
فضیلتت که از آن محروم شدیم، و برکات گذشتهات که از ما ربوده شد .
خدایا، ما
اهل این ماهیم که ما را به آن تشریف بخشیدى، و ما را براى حقشناسى آن
توفیق دادى. در آن زمان که بدبختان قیمت وقتش را نشناختند. و به علت
بدبختى خود از فضل آن محروم ماندند. و توئى سرپرست ما در شناختن فضیلتش،
که ما را براى آن برگزیدى، و وظائفش که ما را به آن رهبرى کردى. و ما - با
اعتراف به تقصیر - به توفیق تو صیام و قیامش را عهدهدار شدیم. و اندکى از
بسیار را بجا آوردیم .
خدایا،
پس از سر اعتراف به بدکردارى و به آیین اقرار بر سهل انگارى حمد تو
مىگوئیم و پشتیمانى قطعى دلها، و عذر صادقانه زبانهامان را بتو اختصاص
مىدهیم پس ما را بر تقصیرى که بما اصابت کرده، اجرى عطا کن که به نیروى
آن خیرى را که دلخواه ما است دریابیم و اندوختههائى را که مورد علاقه
شدید ما است به عوض بستانیم. و عذر ما را در تقصیر از پرداخت حق خود
بپذیر، و آینده عمر ما را به ماه رمضان دیگر برسان. و چون ما را به ماه
رساندى بر انجام عبادتى که زیبنده تو باشد یارى ده، و بر قیام به طاعتى که
لایق موجب تدارک حق تو در آن دو ماه که از ماههاى زمان است، بدست ما جارى
کن.
خدایا، هر معصیت صغیره یا کبیرهاى که در این ماه پیرامون آن گشتهایم، یا گناهى که به آن آلوده شدهایم، یا خطائى که مرتکب گشتهایم: از روى عمد یا فراموشى، به ستم کردن بر خود یا به هتک حرمت دیگرى، پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از آن در پرده ستارى خود بپوشان، و به عفوت از ما در گذر، و ما را در آن ماه نصب العین شماتت کنندگان مساز. و زبان طعنه زنندگان را بر ما مگشاى، و ما را به مهربانى بىپایان و فضل کاستى ناپذیرت به کارى بگمار که سبب فرو نهادن و پوشاندن آن چیز شود که در آن ماه بر ما نمىپسندى .
خدایا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و مصیبت رفتن ماه ما را جبران کن، و روز عید و روزه گشودنمان را بر ما مبارک ساز و آن را از بهترین روزهائى قرار ده که بر ما گذشته است: جالبترین روزها براى عفو، و پاک کنندهترین روزها براى گناه و گناهان پنهان و آشکار ما را بیامرز.
خدایا، با بیرون رفتن این
ماه، ما را از گناهانمان بیرون آور، و همراه خارج شدنش ما را از بدیهامان
خارج ساز. و ما را از خوشبختترین اهل این ماه بوسیله این ماه، و از
پرنصیبترین ایشان در این ماه و از بهرهمندترین ایشان در این ماه قرار ده
.
خدایا،
هر کس که این ماه را چنانکه شایسته رعایت است رعایت کرده، و حرمتش را
چنانکه شرط نگهدارى است نگاه داشته، و به حدودش چنانکه شایسته قیام است
بپاخاسته، و از گناهان خود، چنانکه حق پرهیزکارى است، پرهیز کرده، یا
بوسیله تقربى بتو نزدیکى جسته: که تو را از خود راضى، و رحمتت را به او
معطوف ساخته، پس مانند آنچه به او بخشیدهاى از توانگرى خود بما ببخش، و
چندین برابر آن را از فضل خود بما عطا کن. زیرا که فضل تو کاستى نمىگیرد،
و خزانههایت نقصان نمىپذیرد، بلکه افزون مىشود، و کانهاى احسان تو،
فانى نمىشود، و همانا که بخشش گوارا، بخشش تو است.
خدایا،بر
محمد و آلش رحمت فرست، و مانند ثوابهاى آن کس را براى ما بنویس که تا روز
رستاخیز در آن ماه روزه داشته، یا در عبادت تو کوشیده است .
خدایا، در این روز که آن را براى مؤمنان عید و شادى، و براى اهل ملت خود روز اجتماع و تعاون قرار دادى، پیش تو توبه مىکنیم: از هر گناهى که مرتکب شدهایم، یا هر کار بدى که از پیش فرستادهایم، یا اندیشه بدى که در دل داشتهایم: توبه کسى که خیال بازگشت به گناه در دل ندارد، و پس از توبه به خطا باز نمىگردد: توبه خالصى که از شک و ریب پیراسته باشد. پس آن را از ما بپذیر، و از ما خشنود شو، و ما را بر آن ثابت بدار .
خدایا،ترس از عذاب وعید، و شوق به ثواب موعود را روزى ما ساز، تا لذت آنچه را که از تو مسألت مىکنیم و شدت اندوه آنچه را که از آن بتو پناه مىبریم در یابیم. و ما را نزد خود از توبه کنندگانى قرار ده که محبتت را بر ایشان لازم ساختهاى، و بازگشتشان را به طاعت خود، پذیرفتهاى. اى عادلترین عادلان.
خدایا،بر محمد پیغمبر ما و آل او رحمت فرست، همچنانکه بر فرشتگان مقرب خود رحمت فرستادى. و بر او و آلش رحمت فرست، همچنانکه بر پیغمبران مرسلت رحمت فرستادى و بر او و آلش رحمت فرست، همچنانکه بر بندگان صالحت رحمت فرستادى، و بهتر از آن اى پروردگار جهانیان: چنان رحمتى که برکتش بما برسد، و نفعش بما عاید شود و به موجب آن دعایمان مستجاب گردد، زیرا که تو کریمتر کسى هستى که بر او توکل کنند و بخشندهتر کسى هستى که از فضلش مسئلت نمایند. و تو بر هر چیز قدرت بىنهایت دارى.
شیخ صدوق برای وداع ماه مبارک رمضان دعائی ذکر کرده که میگوید: ابو بصیر از امام صادق (ع) روایت کرده که حضرت فرمود در وداع ماه مبارک رمضان بگوئید:
))اللهم انک قلت فی کتابک المنزل علی نبیک المرسل و قولک الحق شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان، و هذا شهر رمضان قد انصرم فاسالک بوجهک الکریم، و کلماتک التامات ان کان بقی علی ذنب لم تغفره و ترید ان تحاسبنی به او تعذبنی علیه او تقایسنی به ان یطلع فجر هذه اللیلة، او ینصرم هذا الشهر الا و قد غفرته لی یا ارحم الراحمین((
بار پروردگارا تو خود گفتی در کتاب مقدس که بر نبی مرسلت نازل فرمودهای و قول تو حق است که ماه رمضان که در او قرآن نازل شده و مایه هدایت و رستگاری مردم و دلائل آشکار از هدایت و وسیله تشخیص حق از باطل میباشد، اینک ماه رمضان به پایان رسید ...
ماه مبارک رمضان حقیقت و باطنى دارد که این حقیقت در قیامت ظهور مىکند. رمضان را امام سجاد(ع) عید اولیاء الله مىداند، پایان این ماه بزرگ و پرخیر و برکت برای کسانی که ارزشهای آن را درک کرده اند، غم انگیز بوده و در روزها و ساعات پایانی تلاش می کنند بهترین و بیشترین بهره را از زمان باقیمانده کسب و برای فرصتهای از دست رفته متأثر هستند .
و فیوضاتش تا سال آینده از ما قطع شد پس تقاضا مینمایم از تو به آبروی گرامیت و کلمات تام و تمامت، اینکه اگر بر من گناهی باقی مانده ( و پاک نشدم ) که هنوز آن گناهم را نیامرزیدی، و اراده حسابرسی او را داری، یا میخواهی به آن گناه باقیمانده عذابم کنی و یا به اندازه گناهم عقوبت نمائی، تا اینکه طلوع کند فجر این شب، یا پایان پذیرد این ماه مبارک، مگر آنکه آن گناهانم را بیامرزی و از تقصیرم در گذری، ای مهربانترین مهربانان.
من لا یحضره الفقیه، جلد 2، ص۱۲۲
یک روز که جذابیت چهره اش دل از من ربود به او گفتم راستش را بگو چه شده
گفت: هیچ
گفتم: از هیچ که کسی اینجوری نمی شود
گفت: اگر طرفت کریم باشد بی هیچ همه چیز می شود.
گفتم بگو و گفت:
مگسی بودم غرق گناه، گناه همه اطرافم را گرفته بود و من دست و پا می زدم ولی محبوبی عصائی پیش آورد و من گرفتم و چنان بلندم کرد که خودم هم باورم نشد.دوستان بد را از من جدا کرد و در محفل خوبان جایم داد. عادات بد را از من گرفت و حسن عمل عطا فرمود.
گفتم: این همه به چند؟
گفت: به فقر.
گفتم: یعنی چه؟
گفت: وقتی به درگاه کریم دست دراز می کنی ، دستت باید خالی باشد.دست تهی، بی ادعا، و عالم به فقر خویش، آنگاه او چنان تو را از کرم سرشار می کند که غرق رحمت او می شوی آنچنان به کرده کوچک پاداش کثیر می دهد که تا آخر عمر خجالت زده می شوی. با نجات مگسی از آب، از آتش نجاتت می دهد.
گفتم : راستش را بگو حالا چه شده؟
گفت:
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
و حالا می فهمم(( یا من یعطی الکثیر بالقلیل)) یعنی چه
شب
توجه به مسائل نزول روح وملائکه در شب قدر در«کلّ امر»به شما کمک می کند که فکرتان برای بحث در موضوعحضور دائمی حضرت ولی عصر(عج) آماده شود و از زاویه دیگری به موقعیت وجود انسان کامل توجه بفرمایید ؛ خداوند در سوره قدر می فرماید: «تَنَزَّلُ المَلائِکَهُ وَ الروح فیها بِاِذنِ رَبِّهِم مِن کُلِّ اَمرٍ» یعنی، در شب قدر ملائکه وروح به اذن پروردگارشان در هر امری نازل می شوند. حتماً خودتان مستحضریدکه اوّلاً ، ملائکه و روح بر قلب انسان نازل می شود ، ثانیاً ، وقتی در «هر امری» نازل می شوند ، یعنی همه حقایق را نازل می کنند ولذا بایدقلبی باشد که ظرفیت پذیرش همه حقایق را داشته باشد ، و مسلم آن قلب، قلب انسان کامل است .در همین رابطه از رسول خدا(ص)داریم که ایشان از اصحاب پرسیدند: آیا بعد از من هم شب قدری هست؟ عرض کردند: بله یا رسول الله ، سوال فرمودند: ملائکه و روح در آن شب بر چه کسی نازل می شوند؟ گفتند: خدا ورسولش آگاه ترند. رسول الله (ص) ،اشاره به حضرت علی (ع) کردند . حالا مگر بعد از امیر المومنین (ع) شب قدر ادامه ندارد؟ پس باید همواره انسان کاملی باشد که قلب او ظرف پذیرش همه حقایقی که ملائکه و روح نازل می کنند باشد و بقیه مردم از پرتو قلب مبارک او از آنچه ملائکه و روح نازل می کنند باشد و بقیه مردم از پرتو قلب مبارک او ازآنچه ملائکه و روح نازل می کنند بر خوردار شوند. همین که در هر سال شب قدر داریم ، پس باید تا قیام قیامت یک امام زمان داشته باشیم . شاهد این موضوع را در سوره بقره داریم که خدا می فرماید: «انّی جاعِلُ فی الارضِ خَلیفَه»من در زمین همواره خلیفه ای قرار می دهم .پس هیچ وقت زمین بدون خلیفه خدا نیست و خلیفه خدا یعنی کسی که اولاً ؛ ظرفیت پذیرش همه اسماء الهی را داشته باشد ، ثانیاً ؛مظهر آن حقایق باشد ، حال چه بگوییم آن« حقایق » اسمایی است که خداوند به آدم تعلیم فرمود و قرآن در رابطه با آن می فرماید: «...وَ عَلّمَ آدَمَ الاَسماءَ کُلَّها»و چه بگوییم آن«حقایق »که ملائکه وروح در همه امور در شب قدر بر قلب حضرت نازل می کنند ، حقیقت قرآن است ، ولذا حضرت دارای قلبی است که می تواند قرآن را بپذیرد ، پس جهان همواره باید یک انسان کامل با این خصوصیات داشته باشد.
«جایگاه و معنی واسطه ی فیض - استاد طاهرزاده»
«شب قدر یعنی شبی که «خیرٌ مِنْ اَلفِ شهر» از هزار ماه برتر است، ولی «وَ ما اَدْراکَ مَا لَیلَةُ الْقدر» چه میتوانی درک کنی از شب قدر؟ اگر فهمیدن آن مشکل است، پیداکردن آن مشکلتر است، منتها اگر کسی با «مفهوم» انس گرفت، درک این معانی برای او مشکل است... عقل نمی تواند بفهمد یکشبه میشود ره صدساله رفت. عقل با مفهوم و برهان و استدلال کار دارد. از عمیقترین برهان تا سطحیترین دلیل، همه را عقل میتواند درک کند. اما پرکشیدن، دیدن، همینجا که نشسته است بهشت را ببیند، همینجا که نشسته است جهنم را ببیند، ناله جهنمیها را بشنود، این نه کار دست و پا و چشم و گوش است، نه کار عقل، این کار دل است. این کار در درون انسانها تعبیه شده است. هیچکس با «دانایی» به جایی نرسید تا علیبنابیطالب در باره آنها بفرمایند؛ «فَهُمْ وَالْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَاها فَهُمْ فیها مُنَعِّمُون»؛تا آنها همین حالا که در دنیا نشستهاند، دارند بهشت را میبینند و از نعمتهای آن بهرهمند میشوند. هرکس به این مقام رسید از «دارایی» که رسید، نه از «دانایی». یعنی با مفهوم نمیشود بهشت را دید، با دل میشود بهشت را دید. در دیار دل، این معارف فراوان است. و لیلةالقدر برای آن است که انسان، این دلی را که خوابیده است بیدار کند، این بندها را از دست و پایِ دل بردارد، این مرغ باغ ملکوت را آزاد کند، یکشبه ره صدساله را طی کند. ما با بار گناه و با بار خیال و وَهم توان پَرش نداریم، باید شستشو کنیم. آنچه به عنوان توبه، به عنوان نیایش در این شبها مطرح است برای شستشو و رُفت و روب و گردگیری است، منتها شستشوی ملکوتی- نه اینکه خاکها را از اینجا پاک کنیم و در جای دیگر قرار دهیم - شستشو، اما با کیمیاگری و محو و اثبات که کار ملکوتی ذات اقدس إله است و لیلةالقدر هم شب کیمیاگری و شب محو و اثبات است. ما اگر میخواهیم گناهانمان را با توبه شستشو کنیم، مثل جاروکردن نیست که این آلودگی را از خود منتقل کنیم به جای دیگر، ما تبدیل میکنیم، به محو و اثبات. اینکه ذات اقدس إله سَیئات را به حسنات تبدیل میکند، کیمیاگری است.
(استاد طاهرزاده)