در شب حادثه هفتم تیر
حکایت رایحه دل انگیز چه بود ؟
متنی را که در زیر می خوانید مصاحبه اختصاصی روزنامه جمهوری اسلامی با آقای مرتضی فضلعلی از بازماندگان جانباز حادثه هفتم تیر و نماینده مجلس شورای اسلامی است . مرتضی فضلعلی در دوره اول مجلس نماینده مردم گرمسار و در دوره پنجم و هفتم نیز نماینده مردم تویسرکان در مجلس شورای اسلامی می باشد .
در ماه های نزدیک به حادثه یکی از دستور کارها راه های مقابله با تورم بود. در همان شب حادثه هم اوراقی بین حضار توزیع شد که به شکل سوال و جواب بود و پس از پر کردن اوراق جمع بندی می شد و بعد موافق و مخالف صحبت می کردند و رای گیری می شد و نتیجه آن در نهادهای ذی صلاح پیگیری می شد. آن شب البته شب خاصی هم بود به دلیل اینکه چند روزی از عزل رئیس جمهور وقت می گذشت .بنابراین با پیشنهاد حاضرین قرار بر این شد که دستور جلسه تغییر کند. لذا به شهید بهشتی پیشنهاد کردند که دستور جلسه درباره ریاست جمهوری باشد. ایشان رای گرفتند و تغییر دستور رای آورد. لذا قرار شد ابتدا شهید بهشتی به مدت نیم ساعت درباره انتخابات ریاست جمهوری صحبت کنند. شهید بهشتی پشت تریبون قرار گرفتند. شهید استکی هم به عنوان دبیر جلسه در جایگاه قرار گرفتند.شهید بهشتی شروع به صحبت کردند و مضمون صحبتشان هم این بود که ما امروز شخصی را باید برای ریاست جمهوری انتخاب کنیم که علاوه بر پشتیبانی احزاب و گروه های اسلامی ، انسان مکتبی و مرید و مقلد امام بوده و درد مردم داشته باشد. علاوه بر این خودش هم فی نفسه در بین مردم نفوذ داشته باشد. در حالی که ایشان این کلمات را بیان می کردند یکدفعه حرف خود را قطع کردند و رو به حضار جمله عجیبی بیان کردند : ایشان یکباره گفتند رایحه دل انگیزی به مشام می رسد . آیا شما هم احساس می کنید.من نمی دانم چه کسانی احساس کردند. شاید آنان که احساس کردند رفتند . این سخنان را ایشان بر زبان جاری کرد و همه چیز تمام شد یعنی دیگر ما چیزی نفهمیدیم فقط برق یک انفجار از مقابل چشمان من عبور کرد و صدایی هم به گوش رسید.
بزرگراهی به وسعت تمامی آسمان (اتوبان شهید همت)
آری اینجا اتوبان همت غرب به شرق است
اما نه اینجا اتوبان شهید همت غرب به شرق است
آنقدر اسیر این دنیای مادی و سراسر آلوده شده ام که من نیز فراموش کردم که این واژه شهید چقدر اهمیت دارد برای این بزرگراه،آنقدر از شهدا دور شده ام که بدون توجه به نام این بزرگراه از آن رفت و آمد می کنم.
چرا ؟؟؟؟؟؟
بازم خدا پدر . مادر این گوینده رادیو پیام را بیامرزد که هنگام اعلام اخبار ترافیکی به ما گوش زد می کند که اینجا بزرگراه شهید همت است و اگه کمی معرفت داشته باشیم می فهمیم که.........................................
به راستی کدامین ما شهید همت را می شنایم به خدا هیچ کداممان نمیشناسیم
و کجان مردان بی ادعا ؟
خیلی ها دارن این شعار رو می دن. با چه دک و پزی هم .
تسبیح به دست . انگشتر های جو واجور . یقه ها بسته . ریش تا کجا !
حاج آقا تو رو خدا التماس دعا
چقدر ما مسلمونی کردیم !
چقدر شیعه مولا علی بودیم !
چقدر منتظر امام زمانیم ؟!
حاج همت اگه الان بود چیکار می کرد ؟
تا حالا فکر کردین به این ؟
تا کی می خوایم ادا در بیاریم ؟
تا کی می خوایم عکس حاجی رو بزرگ کنیم بزنیم دیوار اتاقمون ؟!
"آنها که تن به هر ذلتى مىدهند تا زنده بمانند، مردههاى خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا کسانى که سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمدهاند و مرگ خویش را انتخاب کردهاند - در حالى که صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان بود - توجیه و تأویل نکردهاند و مردهاند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها که براى ماندنشان تن به ذلت و پستى، رها کردن حسین و تحمل کردن یزید دادند، کدام هنوز زندهاند؟ هر کس زنده بودن را فقط در یک لَشِ متحرک نمىبیند، زنده بودن و شاهد بودن حسین را با همه وجودش مىبیند، حس مىکند و مرگ کسانى را که به ذلتها تن دادهاند تا زنده بمانند، مىبیند.
شهدا زندهاند و سیدالشهداء زندهترین شهید تاریخ است. نام او، یاد او، خاطره او و داستان شگرف کربلاى او، همه و همه در طول تاریخ براى همه نسلها نیروبخش، حیات آفرین، امیدزا و انقلاب گستر است. به راستى کدامین ملت را مىتوان سراغ گرفت که با روح و خون حسین همگرایى کنند و به افتخار یکى از دو پیروزى نرسند؟ خون حسین، مایه حیات بخشى است که در گذر زمان بر کالبد ملتها دمیده مىشود و آنها را به زندگى فرا مىخواند و حسینعلیه السلام زنده جاویدى است که هر سال، دوباره شهید مىشود و همگان را به یارى جبهه حق زمان خود، دعوت مىکند(شریعتی)