ساقیا آمدن عید مبارک بادت .
محمد « صلوات الله علیه » در ماه ربیع می آید
و همراه با خود
ربیع قلوب و بهار جانها و طراوت ایمان را به همراه می آورد .
این تقارن میلاد پیامبر اکرم و سال نو را بر شما تبریک می گوئیم .
در وجود خویش عیدی پدید می آوریم و به خانه تکانی دل می پردازیم
تا درکنار « تحویل سال » شاهد « تحوّل حال » باشیم
و با عوض شدنِ تقویم ، اخلاق را هم عوض نمائیم .
هفت سین ما :
سلام – سیر – سلوک – سحر – سجّاده – ستاره – ساحل
جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.
در خور یادآوری است که جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن که جشن را به جمشید منسوب می کند یادآور می شود که : آن روز که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود .
روایت های اسلامی درباره نوروز
آورده اند که در زمان حضرت رسول (ص) در نوروز جامی سیمین که پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید که این چیست؟ گفتند که امروز نوروز است. پرسید که نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان. فرمود: آری، در این روز بود که خداوند عسکره را زنده کرد. پرسیدند عسکره چیست؟ فرمود عسکره هزاران مردمی بودند که از ترس مرگ ترک دیار کرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند. سپس آنان را زنده کرد وابرها را فرمود که به آنان ببارند از این روست که پاشیدن آب در این روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول کرد و جام را میان اصحاب خود قسمت کرده و گفت کاش هر روزی بر ما نوروز بود.
و نیز حدیثی است از معلی بن خنیس که گفت: روز نوروز بر حضرت جعفر بن محمد صادق در آمدم گفت آیا این روز را می شناسی؟ گفتم این روزی است که ایرانیان آن را بزرگ می دارند و به یکدیگر هدیه می دهند. پس حضرت صادق گفت سوگند به خداوند که این بزرگداشت نوروز به علت امری کهن است که برایت بازگو می کنم تا آن را دریابی. پس گفت: ای معلی ، روز نوروز روزی است که خداوند از بندگان خود پیمان گرفت که او را بپرستند و او را شریک و انبازی نگیرند و به پیامبران و راهنمایان او بگروند. همان روزی است که آفتاب در آن طلوع کرد و بادها وزیدن گرفت و زمین در آن شکوفا و درخشان شد. همان روزی است که کشتی نوح در کوه آرام گرفت. همان روزی است که پیامبر خدا، امیر المومنین علی (ع) را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را از کعبه به زیر افکند. چنان که ابراهیم نیز این کار را کرد. همان روزی است که خداوند به یاران خود فرمود تا با علی (ع) به عنوان امیر المومنین بیعت کنند. همان روزی است که قائم آل محمد (ص) و اولیای امر در آن ظهور می کنند و همان روزی است که قائم بر دجال پیروز می شود و او را در کنار کوفه بر دار می کشد و هیچ نوروزی نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم، زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست.
سالروز آغاز امامت حضرت ولی عصر علیه السلام در حقیقت امتداد غدیر بلکه خود غدیری دیگر است.
باید در این چنین روزی با امام زمان علیه السلام بر اساس مفاد روایات و دعاها بویژه دعای "عهد" پیمانی دوباره بست معرفت، محبت، ولایت و اطاعت برخی از اصول این پیمان نسبت به حضرت صاحب الزمان علیه السلام است.
ولایت امام زمان علیه السلام به عنوان سرپرستی وحاکمیت وی بر افراد جامعه هست و این ولایت رکن و اساس دین است همچنین کلید گشایشگر و راهنمای انسان مسلمان در همه ابعاد دین میباشد.
معرفت، محبت و ولایت امام علیه السلام، زمینهساز عهد و پیمان با ایشان است، چرا که عشق و ولایت بدون مسوولیت پذیری هوسی بیش نیست. عهد، التزام و نوعی تعهد پذیری در مقابل شخص یا کاری میباشد و باید خود را به وظایفی که نسبت به امام زمان علیه السلام داریم ملتزم سازیم وبا ایشان برای انجام آرمانهایش عهد ببندیم وکسانی میتوانند در عصر ظهور به این عهدها عمل کنند که در عصر غیبت به پیمان خود با امام عصر علیه السلام عمل کرده باشند. عهد و اطاعت، تجلی و نمود عشق و محبت است و زمینهسازی برای ظهور ایشان، بسط عدالت و فرهنگ عدل پذیری در جامعه و نهادینه کردن آن است .
از کجا شروع کنیم ؟
1- از خود ؛ آیا مردم را به نیکی سفارش می کنید ، در حالی که خودتان را فراموش می کنید ؟ ( بقره/44 )
علی (علیه السلام ) می فرمایند : تا خودم کاری را انجام ندهم ، سفارش آن را نمی کنم ، شما را از آن باز نمی دارم . ( نهج البلاغه/خطبه 175 )
2- از خانواده ؛ اصلاح خانواده ، زیر بنای اصلاح جامعه است ؛ زیرا جامعه چیزی جز خانواده های در کنار هم نیست .
« ای مؤمنان ! خود و خانوادة خود را از آتش حفظ کنید ! ( تحریم/6 )
3- از نسل نو ؛ حضرت علی ( علیه السلام ) می فرمایند :
روح نوجوان همچون زمین خالی است و آموزش نوجوان نقش بر سنگ است .
( نهج البلاغه/نامه 31 )
4- از همسایگان ؛ رسول خدا« صلی الله علیه و آله» فرمودند : چرا مردم همسایگان خود را آموزش نمی دهند ؟ موعظه نمی کنند ؟ امر به معروف و نهی از منکر نمی کنند ؟ و چرا همسایگان حاضر نمی شوند آموزش ببینند ؟ سپس ایشان فرمودند : من این همسایگان بی تفاوت را تحت تعقیب و عقوبت قرار خواهم داد .
( کنز العمال ، ج3، ص684 )
الهی! همگان در فراق می سوزند و محب در دیدار، چون دوست دیده ور گشت، محب را با صبر و قرار چه کار؟
خداوندا! تو ما را جاهل خواندی، از جاهل جز جفا که آید؟
امام رضا در مقام و پایگاه رضا به قضاى الهى
با وجود این که این امام بزرگوار با آسیبهاى گوناگونى مواجه بود که جان و تن او را مى آزرد و بدور از زادبوم و اهل و عیال به سر مى برد ، به هیچ وجه از پایگاه رضاى به قضاء الهى نلغزید ، و هرگز بى تابى و بد گمانى نسبت به خداى متعال از او دیده نشد ؛ بلکه هر حالتى که در طرز رفتار آن حضرت مشاهده مى شد ، نمایانگر روحى سرشار از رضا بوده است؛ چنان که نکات و گزارشهاى کوتاهى که در پیش داریم گویاى همین حقیقت مى باشد ، لذا باید گفت که این شخصیت عظیم انسانى با نام خود و روحى که این عنوان را تأیید مى کرد بشریت را به مقامى از نظر اخلاق و تربیت رهنمون گشت که از دیدگاه همه عرفاء و خدا آشنایان از پرفضیلت ترین مقامات انسانى و عالى ترین مراحل کمال اخلاقى به شمار است .
براى این که از این پایگاه اخلاقى و ارزش آن تا حدودى واقف گردیم راجع به آن فشرده اى از سخن بزرگان را بازگو مى کنیم، امّا قبلاً روایتى را که از امام رضا « علیه السلام » نقل شده است در زیر مى آوریم : آن حضرت فرموده است :
ایمان داراى چهار رکن مى باشد
1 - توکل به خدا
2 - رضا به قضاى او
3 - تسلیم در برابر امر او
4 - واگذار کردن امور به او
اصولاً رضا را باید ثمره محبت ، و محبت را ثمره معرفت دانست ؛ زیرا آن کسى که شخصى را به خاطر کمالات و صفات خوشى که در او وجود دارد دوست مى دارد به همان اندازه که بر مراتب معرفت و آگاهى وى نسبت به او افزوده مى شود دوستى و دلبستگى به وى در او رو به فزونى مى گذارد . اگر کسى با چشم بصیر جلال و کمال الهى را بنگرد قهراً به خدا دلبستگى مى یابد و حبّ او به خداـبا افزایش معرفت نسبت به او فزاینده مى گردد :
وقتى شخص دوستدار خدا باشد هر پدیده و دستاوردى که از ناحیه او مى رسد نیکو و زیبا تلقى کرده و آن را پسند مى کند. چنین موضع روانى در انسان بیانگر رضاى او نسبت به خداى متعال است.
رضا فضیلت شکوهمندى است که باید گفت تمام فضائل اخلاقى در آن خلاصه مى شود، خداوند متعال مقام رضاى شخص به خود را با رضاى خود از آن شخص مقرون ساخته و از این رهگذر شکوه و عظمت آن را بیان نموده است، آنجا که مى فرماید :