کیست مولا ذات بی همتای حق
بعد حق هر کس بود شیدای حق
کیست مولا لام خلقت را هدف
عـیـن عـلـم و یـاء دریای شرف
کیست مولا دین احمد را کمال
متصل نورش به ذات لا یـزال
کیست مولا نعمت حـق را اتـم
مـعـنی تـفـسیر نـون و الـقـلم
کیست مولا قاسم نـار و جحیم
صاحب تقسیم جنات و نعیم
کیست مولا باب شـبیر و شبـر
بـر یتیمان مـهـربـانـتـر از پدر
کیست مولا نور حق را منجلی
حجت بر حـق حـق یعـنی عـلی
در ولایت حب او تکوینی است
دین منهای علی بی دینی است
بیعلیدرجسمهستیروحنیست
کشتی شرع نبی را نوح نیست
بی علی قرآن کتاب بی بهاست
چونعلیآیاتحقرا محتوا ست
بـی عـلی اسـلام تـمـثـالـی بـود
در مثل چون طبل تو خالی بود
بی علی اصلعبادت باطلاست
بیعلیهرکسبمیرد جاهل است
بی علیع تقوی گلی بی رنگ و بوست
بـنـد گی هـمچون نماز بی وضو ست
خود شناسى
در شگفتم از کسى که گمشده خود را مى جوید و خودش را گم کرده و نمى جوید. در شگفتم از کسى که جاهل به خود است ، چگونه مى خواهد عارف به ربش شود. غایت معرفت این است که آدمى خود را بشناسد. کسى که از خود آگاهى ندارد، چگونه از دیگرى آگاهى مى یابد. خود شناسى سودمندترین شناسایى ها است . کسى نفس خود را نشناسد آن را مهمل مى گذارد. هر کس نفس خود را شناخت با آن مجاهده مى کند. هر کس خود را شناخت پروردگارش را شناخت .
دعا، توشه سالکان حرم کبریاى لایزال ، و شعار عاشقان قبله جمال ، و دثار عارفان کعبه جلال است .
عاشق نگرید چه کند؟!
دل خوش بودم که گاهى گریه سوزناک داشتم و دانه هاى اشک آتشین مى ریختم ، ولى این فیض هم از من بریده شد که بیم زوال بصر است و امور مهمى که در آنها امتثال فرمان تو است در نظر؛ ولى بارالها! عاشق نگرید چه کند و بنده فرمان نبرد چه کند.
(علامه حسن زاده آملى)
الهی! گَهی به خود نگرم، گویم از من زارتر کیست؟ گَهی به تو نگرم گویم از من بزرگوارتر کیست؟ گاهی که به طینت خود افتد نظرم گویم که من از هرچه به عالم بترم، چون از صفت خویشتن اندر گذرم از عرش همی به خویشتن درنگرم، ای سزاوار کرم و نوازنده ی عالم! نه با وصل تو اندوه است نه با یاد تو غم، خصمی و شفیعی و گواهی و حکم، هرگز بینما نفسی با مهر تو بهم، آزاد شده از بند وجود و عدم، در مجلس قدح شادی بر دست نهاده دمادم.
بدانکه شب جمعه اول ماه رجب را لیله الرغائب گویند و از برای آن عملی از حضرت رسول(ص) وارد شده با فضیلت بسیار که سید در اقبال و علامه مجلسی در اجازه بنی زهره نقل کرده اند و از جمله فضیلت او آنکه گناهان بسیار بسبب او آمرزیده شود و آنکه هر که این نماز را بگذارد چون شب اول قبر او شود حقتعالی بفرستد ثواب این نماز را بسوی او به نیکوتر صورتی با روی گشاده و درخشان و زبان فصیح پس با وی بگوید ای حبیب من بشارت باد تو را که نجات یافتی از هر شدت و سختی گوید تو کیستی؟ بخدا سوگند که من روئی بهتر از روی تو ندیدنم و کلامی شیرین تر از کلام تو نشندیه ام و بوئی بهتر از بوی تو نبوئیدم. گوید من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجا آوردی. آمدم امشب نزد تو تا حق تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من سایه بر سر تو خواهم افکند در عرصه قیامت پس خوشحال باش که خیر از تو معدوم نخواهد شد هرگز.
مفاتیح الجنان
تالیف:مرحوم ثقه الاسلام حاج شیخ عباس قمی طاب نژاه
امیرمؤمنان على(علیه السلام) به کمیل فرمود:
یا کُمَیْلُ! لَیْسَ الشَّأْنُ اَنت تُصَلِّىَ وَتَصُوْمَ وَتَتَصَدَّقَ، اَلشَّأْنُ اَنْ تَکُوْنَ الصَّلاةُ بِقَلْب نَقِىٍّ وَ عَمَل عِنْدَ اللهِ مَرْضِىٍّ وَ خُشُوْع سَوىٍّ
اى کمیل! مهم این نیست که نماز بخوانى و روزه بگیرى و در راه خدا انفاق کنى، مهم این است که نماز (و سایر اعمال تو) با قلبى پاک و به طرزى شایسته در پیشگاه خدا و آمیخته با خشوع بوده باشد.
جنبه هاى واقعى اعمال و چگونگى و کیفیت عمل است که ارزش واقعى آن را تعیین مى کند نه ظاهر و مقدار آن، همان طور که على(علیه السلام) به کمیل تأکید مى کند که به جاى پرداختن به ظاهر و اهمیّت دادن به زیادى مقدار، به روح علم بپردازد، زیرا هدف نهایى از این اعمال خیر تربیت و پرورش و تکامل انسان است و آن در گرو پاکى عمل است نه زیادى عمل.
1. تحف العقول، صفحه ۱۱۷
امام صادق علیه السلام فرمود:
عْبَدُ النَّاسِ مَنْ أَقَامَ الْفَرَائِضَ
عابدترین مردم کسى است که همان واجبات را بجا آورد.
وَ أَسْخَى النَّاسِ مَنْ أَدَّى زَکَاةَ مَالِهِ
و سخى ترین مردم کسى است که زکاة مالش را بدهد.
وَ أَزْهَدُ النَّاسِ مَنِ اجْتَنَبَ الْحَرَامَ
و زاهدترین مردم کسى است که از حرام برکنار شود.
وَ أَتْقَى النَّاسِ مَنْ قَالَ الْحَقَّ فِیمَا لَهُ وَ عَلَیْهِ
و با تقواترین مردم کسى است که در سود و زیان خود حق گوید. و زاهدترین مردم کسى است که از حرام برکنار شود.
وَ أَعْدَلُ النَّاسِ مَنْ رَضِیَ لِلنَّاسِ مَا یَرْضَى لِنَفْسِهِ وَ کَرِهَ لَهُمْ مَا یَکْرَهُ لِنَفْسِهِ
و عاقلترین مردم آنکه بپسندد براى مردم آنچه براى خود پسندد و بد دارد براى مردم آنچه براى خود بد دارد.
وَ أَکْیَسُ النَّاسِ مَنْ کَانَ أَشَدَّ ذِکْراً لِلْمَوْتِ
و زیرکترین مردم کسی است که بیشتر یاد مرگ باشد.
وَ أَغْبَطُ النَّاسِ مَنْ کَانَ تَحْتَ التُّرَابِ قَدْ أَمِنَ الْعِقَابَ وَ یَرْجُو الثَّوَابَ
و رشک آورترین کس (که انسان به حال او غبطه می خورد ) آنکه زیر خاک است و از کیفر گناه آسوده و امید ثواب دارد.
وَ أَغْفَلُ النَّاسِ مَنْ لَمْ یَتَّعِظْ بِتَغَیُّرِ الدُّنْیَا مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ
و غافل ترین مردم آنکه از دیگرگونى جهان پند نپذیرد.
وَ أَعْظَمُ النَّاسِ فِی الدُّنْیَا خَطَراً مَنْ لَمْ یَجْعَلْ لِلدُّنْیَا عِنْدَهُ خَطَراً
و معتبرترین مردم آنکه بدنیا اعتبارى ننهد.
وَ أَعْلَمُ النَّاسِ مَنْ جَمَعَ عِلْمَ النَّاسِ إِلَى عِلْمِهِ
و داناترین مردم آنکه دانش مردم را با دانش خود جمع کند.
از عاقلى پرسیدند: نیکبخت کیست و بدبختى کدام است ؟ در پاسخ گفت :
((نیکبخت آن است که خورد و کشت کرد. بدبخت آن کسى است که مرد و گذاشت . ))
مکن نماز بر آن هیچ کس که هیچ نکرد |
که عمر در سر تحصیل مال کرد و نخورد |