سخن از تنهایی وغربت شما چه سخت ودشوار است.آخر مگر می توان باور کردکسی که تمامی کائنات ، آسمان ها وزمین وزمان به خاطر او برپاست،او که اگر نبود زمین اهلش را فرو می برد،او که تمامی موجودات به یمن او روزی می خورند وبر سر خوان او نشسته اند ناشناخته و غریب بماند؟!
مگر ممکن است آن که موعود همه ی انبیا و اولیای الهی است و همه چشم انتظار آمدنش هستند،به دست فراموشی سپرده شود؟!
مگر می شود منتقم خون خدا همچون خود او غریب و مظلوم باشد؟!
ای کاش ابر تیره ی غیبت کنار میرفت وخورشید وجودتان آشکار می شد و خود بر غربتتان پایان می دادید و دیگر کسی شما را غریب وتنها نمی خواند. ای کاش دوستان وشیعیان در غربت شما اشک ماتم نمی ریختند ،ای کاش ندبه و ناله آنها در روز های جمعه به پایان میرسیدو دیگر کسی با اشک چشم نمی نالید که :«این استقرّت بک النّوی»
ای کاش ناله ی «عزیز علیّ ان اری الخلق ولا تری» را دیگر سر نمی دادیم ،ای کاش صبح جمعه ای می آمد و ندای «انا بقیّه الله » شما بلند می شد و همه دنیا را فرا می گرفت که همین پایان غربت وتنهایی شما می شد . اما برای غربت وتنهایی
شما همین بس که بعضی از شیعیان از این غربت شما غافلند وتازه باید برایشان ثابت شود که شما نیز غریب وتنها هستید و این نشانه غریب الغربایی شماست.
آخر این صفت را از جدتان حسین (ع) به ارث برده اید . اگر او در روز عاشورا ندای«هل من ناصر ینصرنی» را سر داد
وجوابی نشنیدو به شهادت رسید، شما هم در طول سال ها بلکه قرن هاست که این ندای غریبانه را هزاران بار سر داده اید
اما لبیکی نشنیده ایدو اعمال زشت و کردار بد ما ، روح وروان شما راآزرده و اشک شما را جاری کرده است واین غم درون سینه تان، مانند این است که شما را هزاران بار به شهادت رسانده باشند. در روز عاشورا تنها یک نفر به ندای جدتان حسین (ع) لبیک گفت که آن هم «حرّ» بود اما در حقیقت این حرّ نبود که لبیک گفت بلکه مولایش حسین (ع) بود
که او را بر گزیدو در اول نگاهی با دل وقلبش چنان کرد که می دانید.
مولا جان ! چه می شود شما هم نگاهی به ما کنید و ما را برای یاری ونصرت خود برگزینیدواز این طریق سعادتهمیشگی وابدی ما را باعث گردیدهر چند که اندک لیاقتی درخود نمی بینیم.
سلام ممنون از کامنتتان! در دعاهایم هستید شما هم مرا دعا کنید!
به خدا اعتماد کامل و توکل کنیم و
از تاریکی ها نترسیم عشق مانند شکوفه ای میشکفد و
بوی عطر دلنوازش روح را مینوازد.
دل لیاقت انعکاس و درخشش نور الهی را پیدا میکند و
عشق الهی مانند خورشیدی طلوع میکند.