سمتِ آغوشِ خدا
قصه درد ما رو
باد ورق می زنه
سگ سیاه غُصّه
مُدام وَق می زنه
بی بیِ بی پناهی
دندان نو خریده
عصا گرفته شادی
فصل عزا رسیده
تکیه کلام خورشید
نوکری شب و ماه
موج و خروشِ دریا
در انفرادیِ چاه
هار شده سیاهی
ستاره را می خوره
از نردبان غیرت
پای سفر می بُره
شکوفه می زنه غم
آغوش ها شکسته
رنگین کمان شادی
در تیرگی نشسته
میوه عاشقی رو
کال به هم می دهیم
نشانیِ خوشی رو
به دست غم می دهیم
پنجره ها رو بستیم
به روی ماهِ باران
تا سر زده نیاید
شادی به جمع یاران
لنگر نشانده در خون
کشتیِ دزد دریا
کاشانه کرده ماتم
در قلبِ پاک فردا
یاد خدا نباشه
دنیای ما همینه
هر کس که بی خدا شد
تبعیدیِ زمینه
آغوشِ عشقِمون رو
سمت خدا بگیریم
تا مثل یک فرشته
در آسمون بمیریم